شهید کریمپور

در سالهای1355_1356 در شهرستان ایرانشهر با مقام معظم رهبری ،آقای حجتی و حاج آقای راشد و دیگر روحانیون تبعیدی آشنا شد و راهنمایی های آن بزرگواران را برای مردم بیان می کرد .حاج محمد حسین اولین راهپیمایی را در زاهدان با کمک برادران حزب الله به راه انداخت و از آن پس تبلیغات اسلامی را گسترش داد.
ایشان در سال 1356 ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند است .شهید کریمپور
کارمند اداره بازرگانی بود .در آخرین نوبتی که در سال 1365 به جبهه شلمچه اعزام شد ،پس از مدتی نبرد به فیض شهادت نایل آمد .

صدای نخستین گریه اش که در خانه پیچید ،گل لبخند بر لبها نشست .پسری به دنیا آمده بود؛ در یکی از روزهای سرد زمستان سال 1331 در خانه ای محقر واقع در محله ای قدیمی در بیرجند .او دومین فرزند خانواده بود و پدر که از عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) بود و محرم هر سال در مظلومیت مولای خود ،خون می گریست ،با خود عهد کرده بود چنانچه فرزندش پسر باشد ،نامش را حسین بگذارد. چنین کرد. نطفه عشق به شهادت و سید شهیدان در حسین همچون بسیاری از فرزندان این مرز و بوم شکل گرفت که در مراسم عزای حسینی ،شیر آمیخته با اشک مادر را نوشید .
سالهای کودکی را که سپری کرد ،مثل همه بچه های دیگر راهی مدرسه شد و با نشستن بر نیمکت کوچک کلاس اول دبستان ،فصل نوینی از زندگی پر افتخارش را آغاز کرد .به زودی استعداد و توانایی هایش را در بین همکلاسیهایش به نمایش گذاشت و پدر، خشنود از لیاقت و شایستگی فرزند ،به خود می بالید .در دوران دبیرستان نیز موفقیت ها همچنان ادامه داشت و حسین در این دوران علاوه برتحصیل ،با مشارکت در کارهای پدر ،جسم و روان خود را پرورش داد .
با تولد دیگر خواهران و برادران ،محیط گرم و صمیمی خانواده پر جمعیت تر شد و او در چنین کانون سرشار از عاطفه و احساس ،سالهای پایانی دبیرستان را پشت سر گذاشت .در همین سالها با شرکت در جلسات و مراسم مذهبی ،بنیانهای فکری خویش را مستحکم کرد و هوش و درایت فوق العاده اش او را در شناخت بهتر محیط یاری داد .تضاد بین آنچه می دید و آنچه در ذهن به عنوان یک زندگی ایده آل برای خود و دیگران آرزو می کرد ،در کنار بینش عمیق مذهبی که از محیط خانه و بیرون می گرفت ،نخستین بذرهای کینه و مبارزه با رژیم طاغوت را در وجودش افشاند .
در سال 1350 ،برای انجام خدمت سربازی به اصفهان رفت .این دوران نقش مهمی در شکل گیری شخصیت فکری و سیاسی او داشت .به عنوان نگهبان زندان ،امکانات معاشرت با زندانیان سیاسی را پیدا کرد و از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را کرد و حتی با قبول شیفت نگهبانی دوستانش سعی کرد تا زمان بیشتری را در کنار زندانیان بگذراند .این معاشرت ها دیدگاه اورا نسبت به مسائل روز و شناخت بهتر رژیم پهلوی وسعت بخشید .با اعتمادی که به تدریج بین او و زندانیان به وجود آمد ،امکان برقراری ارتباط بین آنها خصوصاً زندانیان انفرادی فراهم آمد .
بعد از دوره سربازی به زاهدان آمد و در اداره تعاون مشغول کار شد .وظیفه ای را که به او محول شده بود ،در کمال صداقت انجام می داد .در محیط کار ،عاملی برای توجه بیشتر همکاران به مسائل مذهبی بود .تا آنجا که امکان داشت سعی می کرد بر اطلاعات مذهبی و سیاسی خود و دیگران بیافزاید .قرآن انیس او در این ایام بود .همه روزه قبل از رفتن به محل کار ،قرآن می خواند و خواندن آن را به دیگران نیز توصیه می کرد .
سال 1335 ،سال آغاز زندگی مشترک او و همسرش بود . در این سال با برگزاری مراسم ساده ای ،دختر مؤمنه ای را همسری برگزید و زندگی جدیدی را آغاز کرد. همزمان با آن ،تحصیلات خود را در رشته اقتصاد و تعاون روستایی در یکی از دانشگاه های کشور پی گرفت .داشتن زن و فرزند و کار و تحصیل ،او را از فعالیت سیاسی باز نداشت .با برقراری ارتباط با روحانیون و مبارزان سیاسی ،سعی در افزایش اطلاعات مذهبی و سیاسی خود داشت .در شرایط سالهای 1356و 1357 تعدادی از روحانیون به استان سیستان و بلوچستان تبعید شده بودند ،با آنها ارتباط برقرار کرد و ضمن کسب رهنمودهای لازم ،در رفع مشکلات افرادتبعیدی نیز می کوشید .یکی از روحانیون تبعید شده به استان ،مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای بودند که از افتخارات شهید کریم پور ،برقراری ارتباط با معظم له در روزهای اول تبعیدشان بود .شهید کریم پور نقش بسیار فعال و تعیین کننده ای در شکل دادن به اعتراضات و تظاهرات مردم در مقابل رژیم داشت. با تشکیل و شرکت در هسته های مبارزاتی ،حرکت های مردمی را سازماندهی می کرد .تکثیر و انتشار اعلامیه های امام از جمله فعالیت هایی بود که در ابلاغ پیام رهبر و ایجاد جو مبارزه در شهر زاهدان بسیار مؤثر بود. یکی از اقدامات خوب و مؤثر او در قبل از انقلاب که با هماهنگی و کسب نظر از مرحوم آیت الله کفعمی روحانی بزرگ شهر انجام می گرفت، دعوت از روحانیونی بود که با ایراد سخنرانی های آتشین و انقلابی ،مردم را آگاه و برای مقابله با رژیم طاغوت آماده می کردند .شهید کریمپور با آغاز انقلاب اسلامی ،نقش بیشتری را در صحنه سیاسی استان ایفا کرد و با توجه به شناخت قبلی رهبران و بزرگان انقلاب توانست علاوه بر مسئولیتهایی که به او محول شده بود ،به عنوان یک بازوی مشروطی قابل اعتماد برای آنان باشد و با ارائه تحلیل های صحیح و واقع بینانه به اصلاح روند امور کمک کند .در این مورد ،مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند: شهید کریمپور غالباً گزارشاتی از زاهدان برای ما می فرستاد و یا تلفن می زد و یا خودش می آمد؛ می دیدیم مسائل را خیلی روشن و خوب بیان می کند .
او هیچ گاه دل به دنیا نبست .با وجود علاقه شدیدی که به خانواده داشت ،خود را مسافری می دید که روزی خواهد رفت .با چنین احساسی بود که سعی در جمع آوری توشه این سفر داشت .سال 1365 سال رخت بر بستن او از دنیای خاکی و پرواز به افلاک بود. سالی بود که او به شوق حضور در جبهه در پوست نمی گنجید. آرزویش این بود که همچون سربازی ساده ،اسلحه بر دوش بگیرد ودر مقابل خصم بجنگد .او عاشق شهادت بود؛ آن هم شهادتی چون مولایش حسین (ع). در وصیت نامه اش آرزو می کند که بدنش به دست شقی ترین و نامرد ترین دشمنان خدا سوراخ سوراخ شود و گفته های همرزمان ،جنازه متلاشی شده و عکسی که از لحظات شهادت او به یادگار مانده است ،نشان می دهد که شهید کریمپور به آرزویش رسید و آن گونه که می خواست، به فیض شهادت نائل آمد، زمانی که هجوم توده ای از ترکشها بدنش را چاک چاک کردند و خون سرخش را بر دشت شلمچه جاری ساختند.

راهش پر رهرو باد.


خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

نظرات شما عزیزان:

جامانده
ساعت10:58---1 ارديبهشت 1391
مرسی از متن زیباتون ، اجرتون با شهداء
یا علی ، التماس دعا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, توسط همسفر