سلام

بیشتر از یک سال گذشت اما خاطراتش هنوز تازه هست ولی دل های ما کهنه شده...

نمیدونم چه بنویسم، از کجا...

فقط میدونم آنقدر دلم سیاه شده که دیگر دستم به نوشتن از آن روزها نمی آید. اما امروز تصاویری از تلویزیون دیدم که مرا به نوشتن وادار کرد

راسیتش حسودیم کرد که واسه شهر ما شهید گمنام نیووردن ولی بعضی همسفرا فردا میرن مهمونی...

راستی بچه ها از همتون ممنونم که همیشه سر میزنید و با مطالب دلنشین و زیباتون فائزون 8 رو صفا میدید؛ از دیگر دوستان هم که مثل من گاه وقتی سر میزنن و مطلبی نمیذارن و نظر هم نمیدن ممنونم ولی کمی بیشتر تامل کنید.

بچه ها ولی همیشه بیاد فائزون 8 هستم. هر وقت میرم شاه چراغ بیاد همتون هستم، اونروز مشهد دعاتون کردم، راستی تا حالا به زیارت چندتا شهید گمنام هم رفتم از شهرهای مختلف که انشاالله در اولین فرصت عکساشو میذارم.

بچه ها اگه رفتید زیارت شهدای گمنام سلام من رو هم بهشون برسونید و بگید دستمو بگیرند که خیلی یهشون نیاز دارم



تاريخ : یک شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 23:4 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام

دلتنگی رو نمی خوام تعریف کنم چون خودتون به معنای واقعی درک  میکنیدبعداز

راهیان نوردانشگاه وقتی به خونه برگشتم فقط به یک چیزفکر میکردم برگشت 

برگشتن به منطقه به هر قیمتی که شده ولی  خودم خوب میدونستم نمیشه وبه  

خودم میگفتم خدامیدونه که باز قسمت بشه برگردم یا نه !!!گذشت ومن با دلتنگی

ساختم تا اینکه 10فروردین رسید پدر گفت من میرم فکه دلم برا عمتون تنگ شده

هرکی میخواد اماده بشه فردا حرکت میکنیم .من -مادرم-پدرم ویکی از داداشام

راهی شدیم این حرف بابا عجیب نبود چون هر وقت دلش برا عمو میگیره میره فکه

تنها نشونه ای که از عمو هست  اخرین بار تو اون منطقه توی عملیات

والفجر مقدماتی دیدنش.ناباورانه خودم رو روی خاکهای فکه دیدم اما این بار باراهیان نور

تفاوت داشت جلسه خصوصی تر شده بود من که همیشه فکه رو شلوغ دیده بودم

اینبار جز خادمین کس دیگه ای نبود انگار همه چیز اماده بود برای دیدار عمو باپدرم

اولین باری بود که دیدم بابام گریه میکنه اونم بلند نوحه لری میخوند و برار برار

میکرد اه جبه کو برادر های من....

خادمین هم اشک شون در امده بود خلاصه یه صفای کردیم که بماند....

به  کانل کمیل که رسیدیم با خیال راحت نشستم روی خاک دیگه عجله ای نبود

که سریع کاروان داره حرکت میکنه جاتون خالی بچه ها به خدا یادتون افتادم

وبه نیت همه دوستاران شهدا زیارت عاشورا خوندم.

گذشت وقرار به بر گشتن شد تو مسیر بر گشت به پشت سرم نگاه کردم به

عمق بیبابون ها خیره شدم  تو دلم گفتم ای شهدا ممنون ای ولا خدایش خوب

مهمونی بود تشکر ولی خادمی امسال موند تو دلم.

17فر وردین شد روزنامه از کنار در افتاد پاین نوشته بود لرستان میزبان

دو شهید گمنام در ایام فاطمیه که این دو شهید در دانشگاه ازاد تدفین میشوند

سراز پا نمی شناختم حالا ما در حال امده کردن دانشگاه مون برا ای میزبانی

هستیم مشغول درست کردن ایستگاه صلواتی و..... همین کارها که یکی توی

دلم گفت بفرما اینم خادمی وباز من موندن شرمنده شهدا



تاريخ : 20 فروردين 1392برچسب:, | 8:58 | نویسنده : |

سلام بروبچ

من واقعا عذر میخوام که حضورم کمرنگ شده تنها دلیلش هم اینه که به اینترنت دسترسی ندارم.

معذرت میخوام.............



تاريخ : 18 فروردين 1392برچسب:, | 17:27 | نویسنده : |

 سلام به همه دوستان و همسفران علی الخصوص پلاک عزیزم که همیشه جور همه رو میکشه (اگه نبود وبلاگ خیلی سوت و کور میشد)

 

سال نو رو به همه تبریک میگم.

 

اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است. (امام حسن عسکری علیه السلام)

فقط میخاستم بگم واسه همتون دعا کردم. همه اتوبوس هشتیا. هیچوقت فراموشتون نمیکنم. تک تکتون. هرجا که برم.. ایشالله قسمت شه باهم...

http://files.tala.ir/gallery/100/IMAGE634843548860312500.jpg

http://www.chatrbaz.ir/Posters/4/beynolharamein-L.jpg

السلام علیک یا اباعبدلله

السلام علیک و علی الارواح الّتی حلّت بفنائک

علیکم منی جمیعا سلام الله ابدا مابقیت و بقی الیل و النهار

ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم...

 

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

 

برای دیدن فضای داخل حرم آقا ابوالفضل(ع) بصورت سه بعدی به لینک زیر برید.

(آدرس زیر رو کپی و در آدرس بار مرورگرتونpaste کنین)

http://dl.ashoora.ir/3dtour/zarih.exe

با کمک ماوس میتونین قسمتهای مختلف حرم رو ببینین انگار واقعا اونجا هستین.



تاريخ : یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, | 13:32 | نویسنده : سیب |

 

چند روزی است که دلتنگی امان را بریده

دلتنگی که بوی بین الحرمین می دهد

نمی دانم

تا کی ادامه خواهد داشت

نمی دانم آرام گرفتنش را

دست بر خاک کربلا و شلمچه می گذارم تا کمی وجودم آرام گیرد

اما ...

خداوندا

حال مرا بهتر از خود من می دانی

عطش درونم را می بینی که  هر لحظه ناله سر می دهند

دستانم را رها نکن ،

می دانم سرمایش بیش از آن چیزی است که تصورش را می کردم

اما  

  گرمای وجودت را باور دارم

تنهایم نگذار...

 

 



تاريخ : یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, | 1:59 | نویسنده : پلاک |