از کلانتری زدم بیرون بطرف...

السلام علیک یا روح الله، سلامی به خمینی کبیر و بطرف...

تاکسی... قطعه شهدا؟؟؟ از کجا شروع کنم خدا؟ اِ... انگاری اونجا یه نقشه راهنما زده...!!! همه قطعه ها ردیف و شماره ها رو که دل حواله داد یادداشت کردم و بطرف...

شهید عطری رو یادتونه؟؟؟!!!

رفتم زیارتش برا اولین بار همی که رسیدم چندمتری مزار شهید پلارک عطر بهشتو حس کردم، بوی عطر محمدی که تا حالا مانندش به مشامم نخورده بود

سنگ قبر شهید یه جوری بود فک کردم باید خیس باشه دست کشیدم رو سنگ مزار تا شاید نمشو حس کنم و دستم عطری بشه ولی غافل از اینکه  دستای آلوده به گناه  من نمیتونه بوی بهشت بگیره، شایدم اون بوی فرشته هایی بود که میان زیارت قبر شهید پلارک، ولی نه احمد خودش از همه فرشته ها فرشته تر هس و شک ندارم این بوی عطر تن احمدهس که از بهشت به زمین میرسه...

به نیابت از همه فائزون هشتیا...

بطرف...

یه مزار بزرگ 3 رنگ بود که روش چیزی ننوشته بود و یه تابلو فارسی انگلیسی بالاش!!!

دهلاویه رو یادتونه؟؟؟ بوسه زدم بر مزار چمران...

اما داشت شب میشد و باید از جنوب تهران میرفتم شمال تهران تازه هنوز زیارت امام خمینی مونده بود و باید تا قبل از 11 شب برسم تاکسیای لواسون.

از طرفیم تازه بهشت تهران رو پیدا کرده بودم و باید دیگر دوستانمون رو هم زیارت میکردم و سلام فائزون هشتیا رو بهشون میرسوندم...

 



تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393برچسب:, | 17:31 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

بیستوسوم چهارم فروردین بود که تشویقی 3روزه گرفتم رفتم واسه اعتکاف(البته قرار بود برم بازداشگاه ولی بجاش3روز رفتم مسجدنجارکلا لواسان بازداشت خدایی) البته تقریبا نصف تهرانو از ساعت 7عصر تا 12 شب واسه اعتکاف چرخیدم تا آخر رسیدم همو مسجد حوزه کلانتری خودمون(اینم داستانش طولانیه ولی نمیگم)

خلاصه اعتکاف که تموم شد برگشتم کلانتری که یه عکس توی تابلو اعلانات توجهمو جلب کرد نوشته شهید هادی جوان دلاور(دقیقا عکسی که تو تصوبر دست همکاراست)

از بچه های شیفت شب هرکی پرسیدم نمیشناخت و داستان شهید شدنشو نمیدونس

فردا روز بعدش رفتم سایت خبری ناجا تا یلاخره داستان شهادت جوان دلاور رو فهمیدم، البته فکر نمیکردم تو تهران هم کسی بتونه شهید بشه ولی هادی تونست...

دیگه هر روز پشت بیسیم بچه های گشتو آمورش میدادم که توی ماموریتاشون با نهایت دقت و احتیاط عمل کنن که ترفیعی نگیرن...!!!

آخه یه روزم که تو نمازخونه مراسم ترفیع درجه یکی از بچه ها کلانتری بود منم گفتم ایشالا به درجه رفیع شهادت نائل بشن یه صلوات محمدی...                      که خنده و صلوات بچه ها غاتی شدو رئیسمون گفت عجبا!!! خوبه تو نشدی مسئول ترفیع درجه!

بگذزیم از این حاشیه ها...

بیشتر از یه ماه از خدمتم مونده بود که تصمیم داشتم در اولین فرصت برم یهشت زهرا ولی خدمتم 1خرداد تموم شد و نتونستم برم بهشت زهرا...

1خرداد خورد به پنجشنیه و ما موندنی شدیم تا شنبه...

 



تاريخ : جمعه 20 تير 1393برچسب:, | 23:27 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام به همه همسفرا و دوستان عزیز که بقول (امانتی کهنه) شدن سوغات

اصلا سوغات ماه رمضونم شدید دیگه، آخه یدفگی ماه رمضون همتونو اورد...

بگذریم، خاستم از اینکه با اومدنتون خاطراتمونو تازه کردید و به وبلاگ حالوهوای رمضونی دادید تشکر کنم و قبل از شروع هرچیزی میخام از همتون بخاطر لحن تندم تو پستای قبلی عذرخواهی کنم. آخه نباید با دوستای شهدا اینجور حرف میزدم، منی که گناهام قلبمو تیره و تار کرده نباید از دیگران توقعی داشته باشم. ولی نمیدونم چرا هروقت گناه میکنم پشیمونی بعدش منو به اینجا میکشونه(البته از خجالت ساکت میامو میرم). به هرحال ببخشید که لطافت بیان نداشتمو دل شماروهم شکوندم...

ولی بازم گله دارم از اونایی که میان نظر میدنو میرن ولی پست نمیذارن...

یکی از همسفرامون گفته بود خیلی از دوستان بخاطر خصوصی شدن وبلاگ دلگیر بودن ولی من این حرفشو قبول نکردم و در جوابش نوشتم:

اینجا خصوصی نبوده و نیس، کسی اشتبا نکنه، اگه فقط خاطرات چندتا از بچه ها وبلاگ رو آراسته بخاطر کم کاری دوستای دیگه هست که مطلب نمیذارن...

پس حالا که به قول سیب به برکت ماه رمضون دور هم جمع شدیم بیاین دوباره عهدمونو تمدید کنیم



تاريخ : جمعه 20 تير 1393برچسب:, | 17:47 | نویسنده : عاشق کربلا |

اول بگم که دیگه برا شما مطلب نمیذارم که بخاین استقبال کنید یا نکنید، اونقد غرق دنیا شدید که دیگه حتی به وبلاگ سر نمیزنید دیگه چه برسه نظر و استقبال. میدونم اکثرتون گوشی دارید که بتونید باهاش به وب سر بزنید همه هم بخاطر واتساپو لاینو مامانش اینا هم که شده طرح اینترنت دارین. نگو وقت نمیکنم، چطور واسه چت وقت داری!!!                      بی خیال دیگه

دوم بگم ادامه مطلب قبلی در مورد شهید جوان دلاور رو بعدا میزارم

سوم بگم امشب دلم هوایی شد وقتی دیدم از شبکه 2 داره دعای کمیل از کنار یادمان شهید چمران در دهلاویه پخش میکنه که یاد شهید چمران منو به اینجا کشید

ولی سودوکو چه ربطی داره به شهید چمران!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟

کی یادشه وقتی داشتیم می رفتیم جدولای سودوکو رو بین بچه ها تقسیم کردن و برا نفرات اول تا سوم جایزه گذاشتن؟ خوب بعدش که رسیدیم پادگان کرخه همه بجا استراحت دنبال حل سودوکو بودن تا اینکه حدود نصف شب بعضیا به جواب رسیدن. بعدشم که جوابا دادیم تحویل نوبت به قرعه کشی رسید که اگه اشتباه نکنم ظهر روز بعد وقتی میرفتیم به طرف دهلاویه یعنی جزابه آقا کیخا اومد تو اتوبوس و قرعه کشی کردن. چندنفری از خواهران بودن و من تنها از برادران که جواب داده بودن و حالا نوبت قرعه کشی بود. خوب منم مثل خیلیا دیگه دوس داشتم اسمم درآد ولی از بین این همه خانم سخت بود اسم یه دونه آقا درآد که دیگه نگاهی انداختم رو عکس رو پیرهنم و گفتم رفیق پرچممونو ببر بالا و سپردمش شهید چمران!!! (یادتونه راوی میگفت از اینجا یه شهید رو برا خودتون دوس بگیرید؟ دوست من شهید چمرانه)

که2تا اولی خواهران و سومیشم شهید چمران جوابمو داد. که جایزمونم شد نفری 2تا 5 هزاری. یکیشو انداختم تو معراجو شهدا که همو شبش رفتیم

و دومیشم تقدیم کردم به همسفرامون که دلنوشته ای کوتاه روش بنویسن...!!!(دیدی 2تا 5هزاری بی ارزش چقد با ارزش شدن؟؟؟ بخاطر این بود که متوسل شدم)

این بود داستان اون 5هزاریه که داخل اوتوبوس میچرخید و خیلیا سوال شده بود براشون



تاريخ : پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:, | 22:36 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام به همتون

خیلی وقته که ندیدمتون

دلم تنگ شده براتون

منم، عاشق کربلاتون...

بچه ها منو شناختین؟؟؟ نوچ...

حتما من رو هم مثل فائزون8 فراموشم کردین!!!   ولی نه فائزون هشتیا اونقدرا هم بی وفا نیستن... میدونم سرمیزنید ولی یادتون میره پست بفرستین یا نظر بذارین!!!

خوب بگذریم دیگه، الان که برگشتم میخام اول از یه شهید براتون بنویسم که شاید کمتر اسمشو شنیده باشید.

شهید هادی جوان دلاور که از بچه های دلاور گروه ضربت بودش با اصابت نارنجک به سروصورتش تا 2 ماهی بدلیل شدت جراحات بستری بود و بعدشم شهید شد.

هادی فقط 30 سال داشت و تازگی ازدواج کرده بود او از بچه های ضربت سرکلانتری هشتم نیروانتظامی تهران بود که توی ماموریت چهارشنبه سوری سال 92 نارنجک دست ساز به سرش اصابت کرد و...

حدود 2ماه توی بیمارستان لقمان بستری بود و نهایتا بامداد روز چهارشنیه 93/2/24 به فیض عظیم شهادت نائل شد.یادتون باشه هادی از شهدای نسل سوم هستش...

حالا میدونید چرا اومدنم با درج مطلب از شهید جوان دلاور شروع شد؟؟؟

بهتون میگم...

ولی باید ببینم کسی ازم استقبال میکنه یا نه...



تاريخ : سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:, | 21:3 | نویسنده : عاشق کربلا |

Ali-Yaser___Emam%20Mahdi%201.jpg

گاهی خیال می کنم از من بریده ای
بهتر ز من برای دلت بر گزیده ای

از خود سؤال می کنم آیا چه کرده ام
در فکر فرو میروم از من چه دیده ای
 


فرصت نمی دهی که کمی در دل کنم
گویا از این نمونه مکرر شنیده ای
 

 


از من عبور می کنی و دم نمی زنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای

یک روز می رسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست خدارا چه دیده ای

yabna-zahra.jpg

 

 



تاريخ : دو شنبه 3 تير 1392برچسب:, | 23:47 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام

بیشتر از یک سال گذشت اما خاطراتش هنوز تازه هست ولی دل های ما کهنه شده...

نمیدونم چه بنویسم، از کجا...

فقط میدونم آنقدر دلم سیاه شده که دیگر دستم به نوشتن از آن روزها نمی آید. اما امروز تصاویری از تلویزیون دیدم که مرا به نوشتن وادار کرد

راسیتش حسودیم کرد که واسه شهر ما شهید گمنام نیووردن ولی بعضی همسفرا فردا میرن مهمونی...

راستی بچه ها از همتون ممنونم که همیشه سر میزنید و با مطالب دلنشین و زیباتون فائزون 8 رو صفا میدید؛ از دیگر دوستان هم که مثل من گاه وقتی سر میزنن و مطلبی نمیذارن و نظر هم نمیدن ممنونم ولی کمی بیشتر تامل کنید.

بچه ها ولی همیشه بیاد فائزون 8 هستم. هر وقت میرم شاه چراغ بیاد همتون هستم، اونروز مشهد دعاتون کردم، راستی تا حالا به زیارت چندتا شهید گمنام هم رفتم از شهرهای مختلف که انشاالله در اولین فرصت عکساشو میذارم.

بچه ها اگه رفتید زیارت شهدای گمنام سلام من رو هم بهشون برسونید و بگید دستمو بگیرند که خیلی یهشون نیاز دارم



تاريخ : یک شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 23:4 | نویسنده : عاشق کربلا |

http://dl.aviny.com/karikator/mozoei/9dey/kamel/50.jpg



تاريخ : جمعه 8 دی 1391برچسب:, | 7:19 | نویسنده : عاشق کربلا |
شهیدی كه پس از 26 سال در آغوش مادر آرام گرفت
 

'شهید جلال رییسی' كه در سال 1364 در منطقه تنگ ابوغریب به درجه رفیع شهادت نایل آمد، پس از 26 سال دوباره به آغوش مادر باز گشت.

مادر این شهید كه اكنون 80 سال سن دارد و از دوری فرزند قامت نحیفش خمیده، چند روزی است كه آغوش گرم مادرانه خود را پذیرای پیكر بی جان فرزندش 'جلال' كرده است.

مادر شهید رییسی پس از 26 سال فراق فرزند، این روزها با دردانه خود به خلوت نشسته و با صدایی آهسته و شكسته، لالایی بغض آلودی را در وجود دلبندش نجوا می كند.

'هی بخواب جانم، بخواب رودكم' اینها نجواهای مادری است كه سال ها در حنجره بغض آلودش نهفته بود.

امروز كه مادر، فرزندش را در آغوش گرم خود فشرده، احساس غریبی نداشت. اما سخت می نالید و اشك می ریخت. آخر بعد از این همه سال فردا بار دیگر پسر نیامده، مادر را با دنیایی پر از حسرت تنها می گذارد و به آغوش خاك باز می گردد.

آری اینجا بود كه...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 28 آذر 1391برچسب:, | 23:50 | نویسنده : عاشق کربلا |
با سلام و تسلیت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان سیدالشهدا اباعبدالله الحسین(ع)
بچه ها دیدن این تصاویر دلم رو حسابی هوایی کرد، یادش بخیر اسفند 90 معراج شهدای گمنام...
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه
تبادل شهدا در مرز شلمچه


تاريخ : دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, | 20:33 | نویسنده : عاشق کربلا |

اینجا ایرانست حاکمش نائب امام زمانست پاکترین رهبر جهان است قدرت جوانانش کابوس اهریمنان است اینجا اجناس گرانست چونکه تحریم دشمنانست اما ایرانی صبور و قهرمان است هدف ما از زندگی نان نیست، حفظ ایمان است ارسال این متن به دوستان موجب کوری چشم دشمنان است(فرهنگ سازی کنیم)

الله اکبر خامنه ای رهبر ما پیروان رهبریم...


از دوستان انتظار میرود این متن را بصورت پیامک، ایمیل، قراردادن در وبگاه ها ، چت روم ها و دیگر فضاهای مجازی انتشار داده و نمونه های مشابه  این را نیز در اختیار ما قرار داده یا خود باعضویت در وبلاگ اینگونه پیام های ولایی و دشمن شکن را در فضای مجازی نشر دهند تا وظیفه خود را به عنوان سرباز امام زمان(عج) و حمایت از ایران و ولایت فقیه در زمینه جنگ نرم ایفا کرده باشیم.



تاريخ : جمعه 19 آبان 1391برچسب:, | 18:6 | نویسنده : عاشق کربلا |

از روزهاي آفتابي اسفند 90 آنچه اکنون براي ما باقي مانده تنها مشتي خاطرات ازخاک های خوزستان است که گه‏ گاه در لابلاي افکار وجودمان ورق میزنیم و نیمه دوم اسفند 90 را مرور میکنیم، می خوانیم و آرزو میکنیم ای کاش...

آن روزها چشم هایمان متفاوت تر از همیشه اطراف را مینگریست، چشم دلمان به دل خاک های فتح المبین و فکه و ... خیره شده بود

روزهایی متفاوت، حسی متفاوت، شنیده هایی متفاوت، دیدنی هایی متفاوت، متفاوتِ متفاوت

آری فکه و طلائیه و شلمچه مثل هیچجا نیست...

اما افسوس...

غروب ها زود به زود میگذشت تا اینکه غروب آخر فرا رسید

غروبی که پایانش آغاز دلتنگی بود....

آری روز اول که به آن خاکها دل دادی باید به دل کندن هم فکر میکردی...

اما نه دل دادن و نه دل کندن، هیچیک دست من و تو نبود و همین دلتنگی هاست که برای خیلی ها خاطراتی از خاکوخورشید رقم میزند...(به ادامه مطلب بروید)



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 11 آبان 1398برچسب:, | 19:12 | نویسنده : عاشق کربلا |

رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح گفت: تعداد شهدای خلبان مفقودالاثر هشت سال دفاع مقدس 63 شهید است که طرف عراقی اعلام کرده امکان جستجوی پیکر 29 شهید خلبان وجود ندارد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از فارس، سید محمد باقرزاده عصر امروز در حاشیه تبادل 17 شهید با اجساد عراقی در شلمچه در خرمشهر گفت: عملیات تفحص در اعماق خاک عراق همچنان در حال انجام است و این کمیته تمام امکانات خود را در این خصوص بسیج کرده است.

وی با اشاره به اینکه عملیات تفحص شهدای جنگ تحمیلی با دقت و ظرافت انجام می‌شود، گفت: امروز شاهد بازگشت 17 شهید گلگون‌کفن بودیم که جزو شهدای اول جنگ تحمیلی به شمار می‌آیند.

وی با اشاره به اینکه دو خلبان شهید حیدری و صالحی از برادران اهل تسنن هستند، افزود: شهدای امروز مظهر شهدای وحدت ملی به شمار می‌آیند.

رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه از جستجوی پیکر شهدای دفاع مقدس درسرزمین‌های فاو و جزایر مجنون خبر داد و گفت: با رایزنی و توافقات صورت گرفته با طرف عراقی برای نخستین بار کار جستجوی مفقودان در جزایر حاشیه اروند، بوی‍ه جزایر و منطقه عملیات والفجر4 نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.

باقرزاده افزود: طبق آمار موجود 63 شهید خلبان مفقودالاثر هشت سال دفاع مقدس در عراق وجود دارند که برای تفحص پیکر مطهر این شهدا مذاکرات گسترده‌ای با مقامات عراقی صورت گرفته است. متاسفانه طرف عراقی اعلام کرده امکان جستجوی پیکر 29 شهید خلبان وجود ندارد و فقط برای جستجوی پیکرهای 34 شهید خلبان آمادگی دارد.

رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: این موضوع برای ما غیرقابل قبول است و به دنبال آن هستیم که کار تفحص برای همه شهدای بایستی ادامه یابد.



تاريخ : شنبه 6 آبان 1391برچسب:, | 22:20 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

سلام

امیدوارم حال همه بازدیدکنندگان و نویسندگان عزیز وبلاگ خوب باشه و ایام به کامتون.

راستش یه خبر خیلی خوب و بهتر بگم یه سورپرایز براتون داشتم که گفتم بهتره اولش این ویدوئو رو پیشکش کنم به ساحت مقدس آقا امام زمان و روح مطهر شهدای عزیزمون و بعدش از هدیه شهدا بگم...

 امیدوارم که خوشتون اومده باشه و به قول دوست عزیزمون پلاک وجودتون تازه شده باشه...

حالا نوبت میرسه به این وبلاگ که هدیه شهداست...

میدونم که واسه همه بازدیدکنندگان و همسفران عزیز عنوان وبلاگ یه سؤال شده و همه مشتاقانه منتظرند که زودتر از این راز، پرده برداشته بشه

اول بخاطر اینکه تا حالا منتظرتون گذاشتم عذر میخوام وبعدشم بهتون مژده بدم که داستان هدیه شهدا نوشته شده و تا هفته دفاع مقدس یعنی روزای پایانی همین ماه روی وب قرار میگیره


پ ن: همسفران عزیز جهت دریافت این ویدوئو با کیفیت فول hd میتوانند به دفتر بسیج دانشگاه مراجعه کنند.

از همتون التماس دعای ویژه دارم.

در ادامه مطلب متن مداحی این ویدوئو



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1391برچسب:, | 23:23 | نویسنده : عاشق کربلا |

می‌گفتیم چرا پابرهنه می‌ری؟ می‌گفت راحت‌ترم، اما واقعاً چیز دیگری را می‌دید که ما نمی‌دیدیم. افسوس سال‌های از دست رفته را می‌خورد. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار پرسه می‌زد. زمزمه‌ها و فریادهای شبانه او آشناترین صدا برای نزدیکانش بود.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان نزد درگاه حق..

راستشو بخوایید داشتم اخبار گوشه کنار وبلاگ رو چک میکردم که این چهره زیبا مردمک چشمام رو نوازش کرد، رفتم سراغش دیدم همون بچه قلدر کوچه های رفسنجان هست که قبلا داستان جبهه رفتن و غیرتش رو شنیده بودم و حیفم اومد که شما دوستان عزیز از شناختن حمید محروم بمونید.

کلی مطلب و خاطره و قسمتی از وصیتنامه شهید سید حمید میرافضلی از زبان همرزمان و اطرافیانش...

نحوه شهادت:

از سنگر که آمدیم بیرون، من نشستم پشت ترک حاج همت. حاجی هم موتور من را روشن کرد. یه لحظه حاج قاسم من رو صدا کرد. از سنگرم اومدم بیرون. فاصله‌ای نبود از سنگر تا موتور حاج همت. فاصله سنگر من تا موتور حاج همت فقط دو متر بود. سیدحمید با قدم سوم ترک موتور همت نشست و رو به من که با حسرت نگاه می‌کردم اشاره کرد. یعنی دفعة بعد نوبت تو. از اسفند 62 تا به حالا بیش از بیست سال به انتظار نشستم. آیا روزی نوبت ما هم خواهد رسید؟



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, | 16:11 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

لحظات وداع کاروان راهیان نور دانشگاه های سیستان و بلوچستان

غروب 22 اسفند 90 شلمچه

با تشکر از دوست عزیزمون آقا محمد که کد این ویدیو رو در اختیار ما قرار دادند.(جهت مشاهده از مرورگر اکسپلورر استفاده کنید)



تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 20:42 | نویسنده : عاشق کربلا |

این عنوان رو انتخاب کردم چون به محض اینکه روم رو بالا کردم چشمم به نوشته ی روی ستون افتاد

آره امسال برای اولین بار این توفیق رو پیدا کردم. اما هنوز نمیدونم به برکت کدامین وجود و کدامین عمل؛ به هر حال خدا را شکر میکنم

راستش بهونه که باعث شد اینجا بیام و این مطالب رو بنویسم چهره هایی بود که اسفند90 در فتح المبین ، فکه و... دیدم

آره چهره های آشنایی که با کاروان ما بودن، به قول دوستان چهره هایی که تا وقتی اونا رو میدیدیم خیالمون راحت بود که کاروان س و ب هنوز منطقه رو ترک نکرده و هنوز وقت داریم، اما افسوس که همه اون وقتا تموم شد...

میخوام از اینجا بهتون بگم، اینجایی که وقتی نیمه شبا دور هم جمع میشیم از خاطرات راهیان میگیم، اینجایی که حال و هوای معنویش شبیه راهیانه، اینجایی که بچه ها تو مناجات سحریشون از خدا برات کربلا رو میخوان ، اینجایی که...

دیروز ظهر بود که از بلندگوهای اینجا همین آهنگ زمینه وبلاگ داشت پخش میشد و منو به یاد بچه های اتوبوس هشت انداخت، با خودم گفتم:

ای خدا یعنی میشه روزی برسه که دوباره اون چهره های آشنا رو دور هم ببینیم، همینجور که دوباره چهره های همسفرامون یا بهتر بگم بچه های کاروان رو دوباره دیدیم ، یعنی میشه اونجا بین الحرمین باشه...

راستی شنیدم یا بهتر بگم خوندم که یکی از بچه ها بعداز سفر راهیان برات کربلا رو گرفته، شاید اگر نگاه دوم چند روز دیگه ثبت شده بود بهمون خبر میداد که بعضی از همسفران هم برای اولین بار معتکف شدند...

اولین سفر===>>> اولین اعتکاف

شاید هم تو نگاه سوم...

 

(91/3/17 ساعت 11:17 مسجد قائم-دانشگاه س و ب)



تاريخ : چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, | 10:35 | نویسنده : عاشق کربلا |

ما را در آسمان تولا رها کنید

در راه عشق آل پیمبر فدا کنید

کوری چشم دشمن مولای آفتاب

ما را نوکر امام هادی صدا کنید


توهین زشت شاهین نجسی(نجفی) به ائمه اطهار در آلبوم جدیدش به نام "نقی" با پاسخ قاطع همه دوستداران اهل بیت(ع) روبه رو شد و حکم ارتداد وی توسط مراجع تقلید صادر گردید.

هادی نت پاتوق اینترنتی محبان اهل بیت علیهم السلام:http://hadinet.ir

جلسه شب میلاد حضرت زهــــرای اطهر سلام الله علیها.22/2/1391-حاج عبدالرضــــــــاهلالی شادی دل نازنین امام علی النقی صلوات الله علیه و نابودی دشمنان آل الله علیهم السلام صلوات... 


پاسخ زیبای یک خواننده پاپ به بی حرمتی شاهین نجسی به مقدسات


 

و اما کوبنده ترین جواب تا حال حاضر به ملعون ترین و کثیف ترین موجود شاهین نجسی لعنت الله علیه... حتماً حتماً ببینید...

برا دیدنش اینجا را کلیک کنید



تاريخ : جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, | 15:48 | نویسنده : عاشق کربلا |

... و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .     

 اشك از دیدگان همه جاری است، غم درچهره‌ها موج می‌زند، دیگر مردم مجبور بودند شهر را ترك كنند، كودكان بهانه پدر را می‌گیرند و مادران قرآن به دست به دنبال بدرقه فرزندان غیورشان شهر را ترك می‌كنند.

ماندن جایز نیست و این تنها باری است كه مجبور به عقب نشینی بودیم و آن هم به خاطر این كه ناموسمان به خطر نیافتد.

‪۴۰روز مقاومت ودر پی آن به شهادت رسیدن شمار زیادی از مردم بی‌دفاع در زیر شدیدترین حملات دشمن سرانجام در روز چهارم آبان‌ماه سال‪۵۹مجبور به عقب نشینی شدیم، شهر با همه‌ی امیدهایش به تصرف ناپاكان درآمد.

شهرغارت شد، چاه‌ها خشكید، سبزه‌ها سوزانده و نخل‌ها سر بریده شدند.

آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه ...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

آی قــصــــه قــصــــه قــصــــه  

نــــون و پنیـــــــر و پسـتـــــه

 

یــــک زن قـــد خـمـیــــــــــده   
روی زمیـــــــن نشـسـتــــــه
یــــک زن قـــد خــمیــــــــــده 
یـــــــــک زن دلشــکسـتـــــه
کـــه چــادرش خــاکیـــــــه 
روی زمیـــــــن نــشسـتـــــه
دست میذاره رو زانــــــــوش 
زانـــــوشــــو هی میمالــــه
تندتند میـگه یا علــــــــــــی  
 درد میــــــکشـــــه مینالــــه
شـکسـتــــه و تـکیـــــــــــده   
صــــورت خیــس و گلفـــــام
دست میکشه روی قبــــــــر
 قبـــــــر شهیـــــــد گمنـــــام
آب میـــــریـــزه روی قبــــــــر 
  با دستـــــــــای ضعیـفــــش
قبـرو مـیشــــــــوره و بـعــــد    
           دست میکنه تـــو کیفـــــش
از تـــــو کـیفش یـه جـعبــــه
 خــــرما میـــــاره بیـــــــــرون
میـــــــذاره روی اون قبــــــــر   
   بــهش  میگه  مادرجـــــــون
به قربـــون بـی کسیـــــــــت 
چـــــــــرا مــــــادر نـــــداری؟
پنج شنبـــــــه هـا بــــه روی
پــای کــــی سر میــــذاری؟
بابات کجاســـت عزیــــــزم؟
بــــــــــــرادرت خـــــــواهرت؟
حــرفــــی بزن عــزیــــــــــزم 
   منــــــم جـــــــای مـــــــادرت
نیـــگا نــکن کــــه پیـــــــــرم
 نیــــــگا نــــــکن مریضــــــــم
تو هم عین بچّــــه مــــــــی 
   بچـــــــــه بــــــی نشونــــــم
همون که رفت و با خـــــــود 
بــــــــرده گرمــــــی خونـــــم
میـــــــزنه زیــــــر گریـــــــــــه 
             ســـــرش رو تکون میـــــــده
درمیـــــــاره یــه عکســــــی 
             از کیفش نشــــــون میــــده
عکســـــو میبوسـه و بــــــعد   
میــــــــذاره  روی  ســـــرش
عکـــــــس بچـه خوبــــــــش
              عــــکس علــــــــــی اکبرش
تو هم عین بچّــــه مــــــــی  

             بچـــــــــه بــــــی نشونــــــم

شهید گمنام

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:, | 13:54 | نویسنده : عاشق کربلا |

با سلام

با توجه به تعدد وبلاگهای بلاگفا و عدم امکان لینیک کردن وبلاگهای لوکس بلاگ توسط وبلاگهای بلاگفا بنده حقیر وظیفه خود را دانستم که با ثبت چند دامنه این امکان را فراهم کرده تا تبادل لینیک بین وبلاگ اتوبوس8 و وبلاگهای بلاگفا با سهولت انجام پذیرد.

لذا از کلیه بازدید کنندگان، اعضا و نویسندگان محترم وبلاگ خواهشمندم جهت همکاری و معرفی اتوبوس شماره هشت در فضای مجازی از دامین های زیر یا کد لوگوی وبلاگ در ستون سمت راست استفاده کنند.

جهت تبادل لینک با بلاگفا بهتر است از دامین اول استفاده شود.

http://otobus8.orq.ir/

http://www.otobosshomareh8.orq.ir

چند نکته در ارسال مطالب :

1:بهتر است پهنای عکس ها را کمتر از 400 انتخاب کنید.(با راست کلیک بر روی عکس و انتخاب ویژگی های تصویر پنجره ای باز می شود و تنها کافیست پهنا مورد نظر را وارد کرده و درازا به طور خودکار تنظیم می شود.)

2:بهتر است گزینه پست ثابت را فعال نکنید؛ تا مطالب ارسالی به ترتیب زمانی روی وبلاگ قرار بگیرند.(جهت مساوات بین نویسندگان)



تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:, | 16:3 | نویسنده : عاشق کربلا |

با توجه به در خواست بازدیدکنندگان عزیز مبنی بر قرار دادن متنی از وصیتنامه استاد شهید مرتضی مطهری بر روی وبلاگ ما سعی بر این داشتیم که پیرو این درخواست متن وصیتنامه ایشان را گردآوری کنیم که متاسفانه موفق نشدیم؛ لذا وظیفه خود دانستم که گلچینی از سخنان گوهروار ایشان را روی وبلاگ قرار دهم. امیدوارم راضی باشید.

از همسفران و بازدیدکنندگان عزیز نیز تقاضا دارم اگر متنی از وصیتنامه شهید را در اختیار دارند روی وبلاگ قرار دهند یا برای ما ارسال کنند تا در اسرع وقت روی وبلاگ قرار گیرد.                       باتشکر


گلچيني از سخنان شهيد مطهري

منطق شهادت

 

منطق شهيد، منطق سوختن و روشن كردن‏ است، منطق حل شدن و جذب شدن در جامعه براي احياي جامعه است.

 

منطق اسلام

 

ولي از نظر اسلام ، رابطه انسان و جهان از نوع رابطه زنداني و چاه و در چاه افتاده نيست ، بلکه از نوع 1- رابطه کشاورز است با مزرعه ، ويا 2- اسب دونده با ميدان مسابقه ، و يا 3- سوداگر با بازار تجارت ، و يا 4- عابد با معبد است . دنيا از نظر اسلام محل تربيت انسان و جايگاه تکامل او است . ( کتاب سيري در نهج البلاغه )

 

علم

 

- اساسا اين تقسيم درستي نيست که ما علوم را بدم رشته تقسيم کنيم : علوم ديني و علوم غير ديني ، تا اين توهم براي بعضي پيش بيايد که علومي که اصطلاحا علوم غير ديني ناميده مي شود از اسلام بيگانه اند . جامعيت و خاتميت اسلام اقتضا ميکند که هر علم مفيد و نافعي را که براي جامعه اسلامي لازم و ضروري است علم ديني بخوانيم .

 

- هر علمي که بحال اسلام و مسلمين نافع است و براي آنها لازم است آن را بايد از علوم ديني شمرد ، و اگر کسي خلوص نيت داشته باشد و براي خدمت به اسلام و مسلمين آن علم را تحصيل ميکند مشمول اجر و ثوابهاييکه در تحصيل علم گفته شده هست ، مشمول اين حديث هست که « فرشتگان بزير پاي طالبان علم پر مي نهند » اما اگر خلوص نيت در کار نباشد تحصيل هيچ علم ولو ياد گرفتن ايات قرآن باشد اجر و ثوابي ندارد . ( کتاب رهبري نسل جوان ، قسمت فريضه علم)

صراط مستقیم در مورد فعالیت زن در اجتماع

صراط مستقیم باریك‏ است،كمی از این طرف برویم پرت می‏شویم ، كمی از آن طرف برویم هم پرت‏ می‏شویم ، اندكی به نام عفت و عصمت و پاكی ، زن را بكشانیم به گوشه‏ صندوقخانه ها ، پرت شده ایم ، یك ذره به نام دخالت خانمها در اجتماعات و فعالیتها حریم (  در " مسئله حجاب " این حدود كاملا مشخص شده ) را بشكنیم نیز از آن طرف افتاده ایم‏ شركت ملازم با اختلاط نیست شركت ملازم با نوعی التذاذ جنسی از یكدیگر بردن نیست........منطق اسلام یك منطق معتدل است .(از کتاب پیرامون جمهوری اسلامی)



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, | 10:48 | نویسنده : عاشق کربلا |

ساعت بیست و دو و بیست دقیقه سه شنبه یازدهم اردیبهشت ماه سال 1358 بود که زیر نور چراغ کوچه در باز شد.یک مرد روحانی و به دنبالش دو نفر دیگر بیرون آمدند.هنوز چند قدمی نرفته بودند که ناگهان کسی از تاریکی صدا زد:استاد.استاد مطهری برگشت و گفت:جانم که ناگهان صدای تیری از تاریکی برخواست .خون , از پیشانی ایشان جاری شد و استاد...

بی شک شنیدن نامش، یادآور كلاس های درس و روزهای خوش مدرسه است، نامی مطهر از جنس آسمان.

همیشه از او به عنوان الگو و سرآمد معلمان یاد می كردند، مردی كه در مكتب عشق رشد كرد و به بالندگی رسید و كوله بار تجربیات خود را بدون چشم داشتی بر دوش شاگردانش نهاد.
 
یادش بخیر وقتی روز معلم فرا می رسید، بر در و دیوارهای مدرسه عكس، یاد و خاطرات و جملات زیبایش نمایان می شد.
 
معلمان باافتخار از او می گویند و به خود می بالند كه ادامه دهنده راه و منش و مسیر معنوی او هستند.
 
12 اردیبهشت ماه به عنوان روز معلم و سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری حكایت از پیوند عمیق دیانت و عقلانیت دارد.
 
معلمان درپرتو اندیشه تابناك این متفكر و اندیشمند متعهد، نسل پویایی را تربیت و تحویل جامعه می دهند.
 
الگوسازی راه و روش و شخصیت والای شهید مطهری توسط معلمان و مربیان، هدف اصلی نامگذاری روز شهادت ایشان به نام 'روز معلم' بوده است.



تاريخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, | 1:58 | نویسنده : عاشق کربلا |


  عکس بالا طراحی یکی از همسفرامون هست

عکسای پایینش هم توسط یکی دیگه از همسفرامون گرفته شده

                   دقت کنید!!!

                            بیشتر به عکسا دقت کنید

احساس میکنم این عکسا دارند باهام حرف میزنند

              واقعا اینجوره، بدون شک این عکسا پر از احساسه؛ یه دنیا

انگاری با عشق طراحی و گرفته شده

به نظر میرسه توی این سفر برا همه همسفرا یه اتفاقایی افتاده

                      آره، توی این سفر بود که شهدا دستمون رو گرفتند

البته خیلی وقته که شهدا دست یاریشون رو بطرف ما دراز کردن ولی انگاری غفلت از ما بوده

                                             پس از خدا بخوایید که از این به بعد دستتون از دست شهدا جدا نشه و همیشه راه و یاد شهدا سرلوحه زندگیتون باشه

بهترین سرمشق زندگی شهدا  هستند...

پی نوشت:

-از همه همسفران عزیز بخاطر دلنوشته ها ، طراحی ها و عکسایی که در اختیارمون گذاشتن تشکر میکنم، معلومه هنوز حال و هوای اونجا تو دلهاست و امیدوارم همینجور بمونه

-ضمنا مدیریت نظرات برای همه همسفران فعال شده

-همچنین طرح ایجاد گالری عکس وبلاگ لغو شد و بنا به این شد که خود همسفران عکسها را تبادل کنند و یا از طریق دفتر بسیج دانشگاه در اختیار همدیگر قرار دهند.

-از خدا میخوام که همیشه بیاد شهدا باشید و شهدا یار و یاورتون باشند

-دعا برا سلامتی آقا صاحب الزمان و رهبر عزیزمون فراموش نشه. اون گوشه کنارا برا بنده حقیر هم دعا کنید...



تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, | 17:6 | نویسنده : عاشق کربلا |

14 بار مجروح شده ام.
در کربلای 5 شیمیایی شده ام.
بیش از 200 ماه است که روی تخت بیمارستان خوابیده ام و 67 بار مرا به اتاق عمل بردند...
در عمل های اخیر به دلیل ترس از مرگ مرا بیهوش نمی کنند و بدون بی هوشی جراحی می شوم.
 7 عمل در کشور آلمان انجام داده ام.
چند وقت پیش خدمت مقام رهبری رسیدم ولی نتوانستم از آمبولانس پیاده شوم ایشان جلوی اتومبیل آمدند. آقا فرمودند: شهدا اگر یک بار شهید شدند لحظه لحظه زندگی تو شهادت است.
من دوست داشتم بیشتر از این به مردم و کشورم خدمت کنم اما با همین شرایط اگر نیازی باشد من مثل روز اول آماده انجام هرگونه کاری هستم.
20 سال است فقط به یک چیز غبطه می خورم و آن اینکه چرا شهید نشدم؟؟!
اینها گوشه ای از یک رمان تخیلی نیست، اینها انشای یه دانش آموز نیست، اینها شعارهای تبلیغاتی قبل از انتخابات نیست، اینها حرف دل است، از همان هایی که چون از دل بر می آید لاجرم بر دل می نشیند. اینها حرف یکی از هزاران جانبازی است که روزی صدبار مرگ را جلوی چشم خود می بینند ولی خم به ابرو نمی آورد. خود را آنچنان فدای اسلام و کشور کردند و هنوز هم خود را بدهکار می دانند... آنها خودشان را بدهکار می دانند ولی ما چی؟؟!!! ما هم باید خودمان را طلبکارشان...



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, | 15:13 | نویسنده : عاشق کربلا |

همسفران عزیز توجه داشته باشید از این پس جهت درخواست اکانت کاربری تنها از طریق فرم در گوشه سمت راست وبلاگ اقدام کنید و در خواست از طریق نظرات وبلاگ توصیه نمیشود.(اطلاعات بیشتر را در قسمت راهنما وبلاگ نویسی و دریافت اکانت کاربری مشاهده کنید.)

 ضمناً مدیریت نظرات وبلاگ به زودی برای همه نویسندگان وبلاگ فعال خواهد شد.



تاريخ : پنج شنبه 31 فروردين 1391برچسب:, | 14:19 | نویسنده : عاشق کربلا |

از شلمچه میخوام بدونم؟

فک کنین هیچی از اونجا نمیدونم...اونجارو واسم معرفی کنین. 

ممنون وبلاگتون واقعا دلنشینه


آخه خیلی سخته ، شلمچه یه حس و حالی داشت که بعید میدونم با گفته و نوشته اون حال و هوا به دل کسی بشینه. شاعر میگه شنیدن کی بود مانند دیدن

وقتی با دوستام درمورد سفر صحبت میکنم احساس میکنم نمیشه اون حس رو بهشون منتقل کرد مگر اینکه خودشون توی اون جو قرار گرفته باشند و بهشو میگم انشاالله توفیق بوسه برخاکش نسیبتون بشه و اگرم شده دوباره و سه باره و... هرساله

 فقط بگم غروب شلمچه خیلی دلنشینه، لحظه ای که دلت هوایی میشه و پر میکشه به آسمون اونموقع هست که احساس میکنی دلت خیلی خیلی به آسمونیهای شلمچه نزدیک شده 

ولی یه چیز دیگه ای شلمچه داره که از آبی آسمونا هم زیباتره: خاک شلمچه

خاکی که وقتی پا روی آن میگذاری سبک میشوی، رهای رها...

خاکی که وقتی پیشانی بر پیشانیش میگذاری وجودت آسمانی میشود

خاکی که وقتی بوسه بر تنش میزنی مجنونش میشوی

خاکی که وقتی استشمامش میکنی تداعی کننده بوی چادر خاکی زهرا(س) است

خاکی که سوغاتش مشتی خاک در گوشه اتاقت هست...

شلمچه بوي سيب وياس داره

 بغير از خاك او احساس داره

نمي بيني كه همرنگ غروبه

 شلمچه داغ صد عباس داره



تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, | 16:39 | نویسنده : عاشق کربلا |

صبح روز یکشنبه 90/12/21 بود که از پادگان 41 ثارالله خداحافظی کردیم و به طرف هویزه حرکت کردیم، توی راه که بودیم از بچه ها میپرسیدم هویزه کجاست، اونجا چطور جاییه و چه اتفاقی افتاده؟؟؟

یکی میگفت هويزه با خاطرات نبرد نابرابر عده‌اي محدود در مقابل لشگر تانك‌ها عجين است.

یکی میگفت محل به خون غلتيدن جوانانی مومن 

یکی میگفت حماسه آفرینی شهيد علم‌الهدي

یکی میگفت صحنه ای از کربلا

یکی میگفت...

بلاخره رسیدیم، نزدیکای ظهر بود، بچه ها از اتوبوس پیاده شدند و به طرف یادواره شهدا هویزه رفتیم وقتی وارد گلزار شهدای هویزه شدیم هر کدوم از بچه ها رفتن و یه شهید رو واسه خودشون انتخاب کردند.

منم چندتا عکس گرفتم و بعدش کنار یکی از شهدا نشستم. وقتی سرمو بالا کردم دیدم دیگر بچه های کاروان هم رسیدن و الان دیگه کنار قبر هر شهید چند نفری زانو در بغل گرفتند.

بچه های کاروان همه جمع شده بودن و راوی شروع به سخنرانی کرد: یه خاطره از کاروان راهیان نور  اردبیل....

آره، اونجا بود که با شهید علی حاتمی آشنا شدیم

بعد از اتمام سخنرانی خواستم برم و قبر شهید حاتمی رو پیدا کنم ولی موفق نشدم یعنی منصرف شدم چون کاملا تحت محاصره خانم ها بود.(با خودم گفتم حالا چه عجله ای هست)

البته ناگفته نمونه که اولش آقایون ریخته بودن دورش و منم رفتم یه دور زدم و برگشتم دیدم نوبت خانوما شده

بعد از هویزه هم به طرف طلائیه حرکت کردیم...

بعد از چند روز  که از سفر برگشتیم خیلی دلم گرفته بود رفتم سراغ عکسا وقتی به عکسای هویزه رسیدم خیلی حسرت خوردم که ای کاش چند لحظه منتظر مونده بودم و شهید حاتمی رو زیارت میکردم اما چه فایده که دیگه دیر شده بود و معلوم نیست تا سال آینده هم چه اتفاقی بیفته و شهدا ما رو بطلبند یا...

خلاصه هر روز که چشمم به عکسای هویزه میخورد حسرت میخوردم، تا اینکه دیروز با دوستان داشتیم عکسایی رو که گرفته بودم نگاه میکردیم که یه دفعه یکی بچه ها با لهنی دوستانه گفت ای کلک از قبر شهید حاتمی هم که عکس گرفتی

منم که از همه جا بی خبر بودم گفتم کوش؟!؟!؟!

اینا پسر، اینه دیگه، رو قبرش نوشته شهید علی حاتمی

منم که تا حالا چند بار عکسا رو نگاه کرده و متوجه نشده بودم از یه طرف انگشت به دهن موندم و از طرفی هم داشتم از خوشحالی بال در می آوردم

إ إ ... ما رو باش...آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

اونجا بود که گفتم آقا علی حاتمی پس حالا که اومدم سر قبرت یادت باشه با هم یه خورده حسابی داریم...



تاريخ : دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, | 4:35 | نویسنده : عاشق کربلا |

يادم هست روزي كه مي خواستيم به سمت خوزستان حركت كنيم اول رفتيم مزار شهدا تا شهدا دعوتنامه مون رو امضا كنند و حركت كنيم.

بعدشم كه به سلامتي رفتيم و برگشتيم. و خدا را شاكرم كه بعد از سفر نيز توفيق اينو پيدا كردم و بهتره بگم پيدا كرديم تا دوباره با بچه هاي اردو به ديدار شهداي زاهدان بريم.

ديروز غروب كه با جمعي از بچه ها رفتيم مزار شهدا يه حس و حال ديگه پيدا كرده بوديم و احساس ميكردم بيشتر از قبل دلامون  به شهدا نزديك شده ؛ انگاري امسال با سالهاي قبل خيلي فرق داره و دوستايي پيدا كردم كه تا حالا قدرشون رو نميدونستم و از خدا را به خاطر اين لطفش شاكرم

برا همه دوستان و همسفران  آرزو ميكنم كه اي كاش هميشه توفيق همنشيني با شهدا رو داشته باشيد. و هيچ فرقي نداره ، چه توي خلوت خودتون و چه سر مزارشهدا

راستي ديروز وقتي ما رفتيم مزار شهدا سر قبر يكي از قهرماناي اين شهر پاتوق زديم. آره درست حدس زديد آقا مسلم كه واقعا با رشادتشون نشون دادن كه هنوزم قهرمانايي هستند كه از جان و دل خودشون براي دفاع از نظام اسلامي مايه ميگذارند.

در ادامه مطلب هم مختصري از زندگينامه شهيد والامقام مسلم كيخا گذاشتم كه خوندنش خالي از لطف نيست

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 26 فروردين 1391برچسب:, | 11:22 | نویسنده : عاشق کربلا |

شهید سیدمرتضی آوینی در سال ۱۳۲۶ شمسی در شهر ری متولد شد و پس از اخذ دیپلم، مدرك فوق لیسانس معماری را از دانشگاه تهران گرفت. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فعالیت در جهاد سازندگی مشغول شد و عازم روستاها گردید. از آن پس به سوی فیلم سازی برای جهاد كشانده شد و بعدها در این گروه، مجموعه فیلم های «روایت فتح» را به انجام رسانید. شهید آوینی از سال ۱۳۶۷ به فعالیت در حوزه هنری پرداخت و آثار متعددی را در این زمینه از خود به یادگار گذاشت. شهید از سال ۱۳۷۱ با تاكید مقام معظم رهبری فعالیت دوباره ای را در جهت ساخت سری جدید روایت فتح آغاز كرد و همزمان با فعالیت گروه تفحص، تصاویر جدید روایت فتح را ضبط نمود. سیدمرتضی آوینی سرانجام در 20 فروردین ،۱۳۷۲ در یكی از فیلمبرداری هایی كه گروه روایت فتح در منطقه فكه داشتند، بر اثر انفجار مین به خیل شهدا پیوست. پیكر پاك آن شهید با حضور مقام معظم رهبری تشییع شد و از جانب معظم له، وی «سیدشهیدان اهل قلم» نامیده شد. در مراسم تشییع شهید آوینی، حضرت آیت الله خامنه ای، خود را بزرگ ترین داغدار آن عزیز خواندند.

وصیت نامه شهید مرتضی آوینی

زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است؛ سلامت تن زیباست، اما پرنده‌ی عشق، تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند.

دست نوشته شهید مرتضی آوینی

و مگر نه آنکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، تا در مقتل کربلای عشق، آسانتر بریده شوند.

و مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.

و مگر نه آن‌که خانه تن، راه فرسودگی می‌پیماید تا خانه روح، آباد شود.

و مگر این عاشق بی‌قرار را بر این سفینه سرگردان آسمانی، که کره‌ی زمین باشد، برای ماندن در اصطبل خواب و خور آفریده‌اند.

و مگر از درون این خاک، اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم‌هایی فربه و تن‌پرور برمی‌آید.

ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش".



تاريخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, | 9:10 | نویسنده : عاشق کربلا |

در سال 1323، در شهرستان درگز دیده به جهان گشود و در بامداد 21 فروردین 1378، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در حال خروج از منزل، به وسیله ی منافقین مسلح در پوشش رفتگر، در برابر دیدگان فرزندش به شهادت رسید و منافقین كوردل، رسماً اقدام به این جنایت هولناك را به عهده گرفتند.

 

 

قسمت از وصیت نامه ی شهید سپهبد صیاد شیرازی

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و سلم.

انالله و انا الیه راجعون

هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله. اللهم زدنا ایماناً و ارحمنا. اشهد ان لااله الا الله وحده لا شریك له و أن محمّداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق و ان الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهرا، سیدة نساء العالمین و أن علیاً أمیرالمؤمنین  و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و الحسن بن علی و الحجة القائم المنتظر صلواة الله و سلامه علیهم ائمتی و سادتی و موالی بهم اتولی و من اعدائهم اتبرء و أن الموت و النشور حق و الساعة آتیة لا ریب فیها و أن الجنة و النار حق.

اللهم أدخلنا جنتك برحمتك و جنّبنا و احفظنا من عذابك بلطفك و احسانك یا لطیفاً بعباده یا أرحم الراحمین.

خداوندا! این تو هستی كه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی؛

خدایا! تو خود می دانی كه همواره آماده بوده ام آن چه را كه تو خود به من دادی در راه عشقی كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.

پروردگارا رفتن در دست توست، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم كه از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم.

خداوندا ولی امرت حضرت آیت الله خامنه ای را تا ظهور حضرت مهدی(عج)، زنده، پاینده و موفق بدار. آمین یا رب العالمین � من الله التوفیق



تاريخ : دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:, | 9:19 | نویسنده : عاشق کربلا |
لبخندهای خاکی
جنگ با همه خشونتش مثل هر موقعیت دیگری برای خودش طنز داشت. گاهی ناخواسته و به طور اتفاقی جریانی اتفاق می‌افتاد ؛ گاهی نیز افرادی برای دادن روحیه نشاط به رزمندگان به خلق اتفاقات طنز می‌پرداختند. و به قولی اصلاً مگر می‌شود چند نفر دور هم جمع شوند و بساط شوخی و خنده به راه نیفتد؟ خاطراتی كه در ادامه مطلب خواهید خواند در متن جنگ اتفاق افتاده  و خواندنش خالی از لطف نیست


ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, | 11:0 | نویسنده : عاشق کربلا |

براساس وب سايت ستاد مرکزي راهيان نور کشور، حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت شهيد سيدحسين علم الهدي و يارانشان، پيکر ايشان و شهداي حماسه هويزه پيدا شد. ابتدا قرار بود که شهيد علم الهدي در اهواز دفن شود، اما مادر شهيد وصيت نامه ايشان را منتشر کرد که در آن شهيد علم الهدي خواسته بود در همانجايي که شهيد شده دفن شود. با انتشار اين وصيت نامه و اطلاع خانواده هاي شهدايي که همراه شهيد علم الهدي به شهادت رسيده بودند از برنامه تدفين شهيد علم الهدي در هويزه، آن ها هم تمايل پيدا کردند شهدايشان را در کنار فرمانده شان به خاک بسپارند و بدين ترتيب اين محل تبديل شد به گلزار شهداي هويزه، از سال ۶۲ تا ۶۵ جهاد سازندگي بنايي در محل احداث کرد. سال ۷۵ مقام معظم رهبري به اين مکان تشريف بردند و دستورات و رهنمودهايي ارائه فرمودند، با عمل به آن ها اين يادمان گسترش يافت و در حال حاضر يادمان شهداي هويزه سالانه بيش از يک ميليون نفر زائر دارد.



تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, | 10:28 | نویسنده : عاشق کربلا |

قصه دل

قصه میگویم برای اهل دل / تا نگردم نزد مولایم خجل / بازهم یکی بود و یکی نبود / بازهم زیر همین چرخ

 کبود / مادری خسته دل و رنجیده / داغ فرزند شهیدش دیده / آمده کنار قبر پسرش / عقده وا کرده برای

 جگرش / پسرم! تا که شهیدان بودند / آسمان آبی بود / مهربانی و صفا بود و امید / همه چون آینه باهم

 یکرنگ / سینه ها بوی محبت میداد / خاک هم بوی شهادت میداد / چشم ها پایین بود / حرف یکرنگی

 بود / ظاهرو باطن افراد بهم فرق نداشت / همه خانم ها زیر چادر بودند / صحبت از تقوا بود / همه جا زیبا

 بود / خسته ام زین همه تزویر و ریا / خسته ام از همه مردم شهر / تو دعاکن که بمیرم پسرم / همه بر

 زخم من انگار نمک میپاشند / نام های شهدا را زاماکن همه برمیدارند / چه بگویم دل خونی دارم / گله

 دارم، گله از بعضی ها / به خدا سخت زمینی شده اند / فکر کارند و پی پست و مقام اند همه / فکر

 اندوختن ثروت و مالند همه / فکر باغی در شهر، فکر ویلا و زمین ، وقتشان پرکرده / خط کج گشته هنر /

 بی هنرها همگی خوب و هنرمند شدند / کج روی محبوب است / در مجالس و سخرانی ها ، تکیه و

 هیئت ها / جای زیبای شهیدان خالیست / یا اگر هست از آن بوی ریا می آید / پسرم کو دعاهای کمیل

 در همه جا / کو دعاهای توسل که به عکس شهدا تزیین بود / آه ای مردم شهر که چنین در دل خود

 غوطه ورید / نکند پا بگذارید به خون شهدا / دل فرزند شهیدی نکند تنگ شود / جان زهرا نپسندید که

 این فاصله فرسنگ شود / خواب غفلت به خدا گوشمان پر کرده /  چشممان را بسته همه در خواب

 خوشیم / همه در فکر تجمل هستیم / فکر روز و شبمان نان شب است / غافل این کوفه پر از آه شده /

 کوچه های تنها، همه پرچاه شده / و همین سید علی، رهبر تنهایی / برسر چاه زمان با دل تنهایش،

 درد دلها دارد / بر سر هر چاهی، اشک ها میبارد / آه ای مردم شهر / آه ای هیئتیان / آه ای سینه زنان /

 آه ای گریه کنان / آه ای دانشجویان / آه ای بسیجیان / آه ای مسئولان / نکند پا بگذاریم به خون شهدا /

 نکند نام شهیدان رود از خاطره ها ...

مادر شهید

 

صلوات یادتون نره

التماس دعا



تاريخ : دو شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, | 11:7 | نویسنده : عاشق کربلا |

ازتو مي خواهم بنويسي.... حرفای دلت رو ... دلتنگی هات رو ...
ازتوئي که سعادتت يارت شد وزائر وادي عشق شدي
از تو که فکه را ديدي، حکايت هايش را شنيدي

از تو که طلائيه را ديدي و غربت شهيدان را با تمام وجودت حس کردي

تو که در خاک پاک شلمچه نفس کشيدي و هم ناله شهيدانش شدي

تو که وسعت بي انتهاي اروند را ديدي و صداي ناله لب هاي خشک شهيدانش را شنيدي

از تو که توفيق رفتن به دهلاويه را داشتي و سکوت پر رمزش را به صداي پايت شکستي

ازتو مي خواهم....



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 1:6 | نویسنده : عاشق کربلا |

با سلام

همسفران عزیز توجه داشته باشند که اکانت کاربری شما صرف 24 ساعت یا حداکثر دو روز پس از درخواست فعال میشود.

در صورت عدم دریافت اکانت کاربری در ارسال و دریافت پیامک یا ایمیل مشکلی ایجاد شده است. بنابراین در صورت عدم دریافت اکانت درخواستی خود، اطلاع دهید و ایمیل یا شماره خود را مجدد از طریق فرمدرگوشه سمت راست وبلاگ  ارسال کنید تا رسیدگی شود.

در ضمن افرادی که درخواست اکانت داده اند و هیچ ایمیل یا شماره ای جهت دریافت نام کاربری و رمز ارسال نکرده اند مجددا درخواست خود را به طور کامل ارسال کنند.

ذکر ایمیل ، نام و نام خانوادگی الزامی میباشد.

همسفرانی که اکانت کاربری آنها فعال شده و نام کاربری و رمز عبور خود را دریافت کرده اند توجه داشته باشند که شهدا رو چشم انتظار نگذارند و بیایند اینجا با شهدا تجدید پیمان کنند. بدون شک شما هم وقتی اونجا بودین با شهدا پیمان و عهدهایی بستید که خودتون و خدا و شهدا میدونند؛ پس یادتون باشه الوعده وفا...

از طریق فرم در گوشه سمت راست وبلاگ در خواست اکانت کاربری خود را ارسال کنید.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 5 فروردين 1391برچسب:, | 11:37 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

طلائيه محل شهادت سردار خيبر شهيد همت، برادران باكری و قطع شدن دست شهيد خرازی است و عملياتهای مهم بدر و خيبر در آن واقع شد اولين خاكی بود كه عراق گرفت و آخرين خاكی بود كه ول كرد!

قدم به قدم خاك طلائيه خون شهيدی ريخته شده و تو نميتوانی جايی قدم بگذاری و با اطمينان بگويی اينجا كسی شهيد نشده! پس خلع نعلين ميكنی و پابرهنه بر خاك مقدسی قدم مينهی كه فقط ملائكه می دانند آنجا شهيدان با خدا چه سودايی كردند...

 

طلائيه چه حس غريبی داری... دلم برايت تنگ می شود...

 

طلائيه!
با من سخن بگو و پرده از رازي بردار كه .....



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:, | 17:36 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

مراسم تحویل سال در کنار شهدای تازه تفحص شده در اهواز برگزار شد

 

مراسم تحویل سال سه شنبه راس ساعت هفت و نیم صبح در کنار 22 شهید تازه تفحص شده جنگ تحمیلی برگزار شد.

در لحظه تحویل سال در پادگان شهید محمودوند و در کنار پیکرهای 22 شهید تازه تفحص شده جنگ تحملی و با حضور انبوه اعضای راهیان نور از سراسر کشور، مراسم تحویل سال برگزار شد.

همچنین سفره هفت سین جبهه ها در این پادگان شامل سیم چین، سربند، سر سینه های مزین به تصاویر بارگاه ائمه و حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری، سر نیزه، سلاح، سیم خاردار و سنبه تفنگ برپا شد.

قرائت قرآن و سرود و همچنین پخش بیانات مقام معظم رهبری به صورت زنده برای افراد حاضر در پادگان از جمله برنامه های لحظه تحویل سال در قرارگاه محمودوند اهواز بود.

 

 

بچه ها کاش ما هم سال تحویل در جوار شهدای گمنام بودیم...

نظر شما چیه؟؟؟



تاريخ : دو شنبه 1 فروردين 1391برچسب:, | 19:12 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام

داشتم عکس های اردو رو نگاه میکردم یه دفعه چشم خورد به این عکس دلم گرفت، گفتم بیام اینجا با شهدا دردو دل کنم.

آخه وقتی داشتم از جلو این سنگر توی طلائیه رد میشدم یه دفعه چشمم خورد به این سبزه ها اشک از چشمام جاری شد

کاش بیشتر اونجا مونده بودیم

کاش سال تحویل پیش شهدا بودیم

کاش سال تحویل طلائیه بودیم و میرفتیم سه راه شهادت هفت سین میچیدیم و با شهدا طلائیه سال91 رو شروع میکردیم با شهدای گمنام با شهید عباس امیری با شهید ابالفضل ابالفضلیان



تاريخ : شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, | 10:20 | نویسنده : عاشق کربلا |

در اینجا سعی داریم معرفی و راهنمایی کمی در خصوص وبلاگ نویسی گروهی داشته باشیم.فرض میکنیم شما تا به حال هیچ وبلاگی نداشته اید.ما شما را در زمینه وبلاگ نویسی و دریافت اکانت کاربری و یا ایجاد یک وبلاگ یاری میکنیم.

اولین قدم:مراجعه به ادامه مطلب



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, | 19:8 | نویسنده : عاشق کربلا |

 

 این وبلاگ به اتوبوس شماره هشت، از دانشگاه هاتف زاهدان اختصاص دارد تا حرف دلتان را در آن بیان نمائید.

سخنتان و درد دلهایتان را با شهدا ،امام زمان ، امام شهدا ، رهبرمان ، پدر یا برادر شهیدتان بازگو کنید

 به زیارت شهدا رفتید ؟ از زیارت برگشتید  یادها و خاطراتتان را از مناطق عملیاتی جنوب ، گلزار های شهدا و مزار های شهدای گمنام ...

 

 

اگر دلتان تنگ است و هوای دیگری دارد

اگر تازه از سفر نور آمده اید و کوله باری از سخن و حرارت عشق دارید.

اگر دلتان تنگ است و میخواهید با مولایتان درد دل کنید.

اگر میخواهید حرف دلتان را با عاشقان شهدا بگوئید

این وبلاگ را آنگونه که میخواهید بیارائید. آن را آئینه دل خود سازید.


جهت دریافت اکانت کاربری درخواست خود را از طريق برای ما ارسال کنید، ذکر نام و نام خانوادگی و شماره تماس یا ایمیل جهت دریافت نام کاربری و رمز عبور الزامی است.(در صورت تمایل میتوانید جهت عدم نمایش نام شما به عنوان نویسنده نامی مستعار انتخاب کنید)

به جز همسفران اتوبوس شماره هشت عزیزان دیگر هم میتوانند با عضویت در وبلاگ مطالبشان را به نام خودشان به نمایش بگذارند. در این صورت مطالب شما پس از تایید نمایش داده میشود.

 



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:راهیان نور+زاهدان+دانشگاه هاتف زاهدان+اتوبوس8, | 13:2 | نویسنده : عاشق کربلا |

بسم رب الشهدا و الصدیقین


سفری بزرگ آغاز شده بود و اولین غروب از آن می گذشت. دلها همه بارانی بود ، همه زمزمه عرش نشینان بر لب گرفته و در بغض آسمان دلشان به شوق ستاره ها می لغزید.

سری نهان دلها را مشوش کرده بود و خبر می داد از مهمانی بزرگی که برایشان تدارک دیده شده بود. حس قریبی بود اما درکش بسی دشواری داشت ... میتوانستی بوی آسمان را لمس کنی چون هوا ویژه تر از عادی بود ...

 اینجا نفست بوی لاله می گیرد ، چشمانت دوخته به افق می شود ، قلبت ، تپش به شماره می اندازد و گامهایت بر سینه خاک دوخته می شود. این عطر حضور میزبانی است که به استقبال میهمانش آمده ...
 
میزبان پر آوازه ای که ما را محرم اصرارش ندانسته بود ... فقط حیف که کمی نحیف و ضعیف شده اندامش اما حضورش قد یک دریا بود. او بعد از روزها امروز از سینه خاک رخ نمایانده بود تا پذیرایی کند با سخاوت وجودش از گامهای عاشقان کوی وصال ...
 
این غیر منتظره ترین کرامتی بود که تصورش برایمان سخت و باور نکردنی بود ... او با عطر حضورش فهماند که ستاره ها می تابند ، مبادا شک کنی ... روشنایی راه در تاریکی های شب اند ... ستاره هایی که اهلا من العسل را چشیده بودند ... ستاره هایی که دست و دل و جان از هرچه نیستی شسته و غرق در هست مطلق شده بودند.


تاريخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:, | 8:44 | نویسنده : عاشق کربلا |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد