به گزارش ایرنا، روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح روز یکشنبه با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد: این شهدا مربوط به عملیات های والفجر هشت، خیبر، بدر، ثارالله(ص)، محمدرسول الله(ص) و تک دشمن در سال 67 هستند که در مناطق عملیاتی فاو، جزیره مجنون، قصر شیرین، نوسود، ابوغریب و شرهانی کشف شده اند.
در این اطلاعیه آمده است: از بین این تعداد شهید، 72 شهید گمنام با درخواست عموم مردم و مسوولان در استان اصفهان، دانشگاه آزاد اسلامی فلاورجان، شهر اردستان، دانشگاه آزاد اسلامی شهررضا، شهر ورنامخواست، شهر زاینده رود، شهر باغبهاداران و پایگاه هوایی نهاجا تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
همچنین این شهدا در استان های ایلام(دانشگاه ایلام)، بوشهر(جزیره فارسی، پارس جنوبی، شهر کنگان)، تهران(ستاد نیروی هوایی سپاه، شهر چهاردانگه اسلامشهر، شهرک شهید فکوری، دانشگاه علوم پزشکی ارتش)، خراسان رضوی(دانشگاه آزاد اسلامی گناباد، اداره اطلاعات، دانشگاه آزاد تربت جام) و خراسان شمالی(دانشگاه آزاد اسلامی بجنورد) تشییع و خاکسپاری خواهند شد.
تعدادی از این شهدا نیز در استان های خراسان جنوبی(شهرستان درمیان)، خوزستان (دانشگاه صنعت نفت اهواز و اداره اطلاعات)، فارس(اداره اطلاعات، پایگاه هوایی نهاجا)، قزوین(اداره اطلاعات)، قم (دانشگاه قم، دانشگاه پردیس قم)، کرمانشاه (اداره اطلاعات)، کهگیلویه و بویراحمد(شهرباشت)، گلستان(شهر کردکوی، شهر بندرگز)، مازندران(شهر قائمشهر)، هرمزگان(پایگاه هوایی نهاجا)، همدان(دانشگاه علوم پزشکی همدان، دانشگاه آزاد تویسرکان) و یزد(اداره اطلاعات) تشییع و خاکسپاری می شوند.
براساس اعلام کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح چند شهید شناسایی شده نیز در استان های اصفهان، تهران، مازندران و همدان تشییع و به خاک سپرده خواهند شد.
چرا اسم شهر ما داخلشون نبود...
يعني كي ميشه كه واسه جايي كه ما هستيم هم چندتا شهيد گمنام بيارن...
آخ كه چقد خوب ميشد، اونوقت ديگه هر وقت دلم ميگرفت ميرفتم كنار شهداي گمنام و كلي اشك مي ريختم و...
'شهید جلال رییسی' كه در سال 1364 در منطقه تنگ ابوغریب به درجه رفیع شهادت نایل آمد، پس از 26 سال دوباره به آغوش مادر باز گشت.
مادر این شهید كه اكنون 80 سال سن دارد و از دوری فرزند قامت نحیفش خمیده، چند روزی است كه آغوش گرم مادرانه خود را پذیرای پیكر بی جان فرزندش 'جلال' كرده است.
مادر شهید رییسی پس از 26 سال فراق فرزند، این روزها با دردانه خود به خلوت نشسته و با صدایی آهسته و شكسته، لالایی بغض آلودی را در وجود دلبندش نجوا می كند.
'هی بخواب جانم، بخواب رودكم' اینها نجواهای مادری است كه سال ها در حنجره بغض آلودش نهفته بود.
امروز كه مادر، فرزندش را در آغوش گرم خود فشرده، احساس غریبی نداشت. اما سخت می نالید و اشك می ریخت. آخر بعد از این همه سال فردا بار دیگر پسر نیامده، مادر را با دنیایی پر از حسرت تنها می گذارد و به آغوش خاك باز می گردد.
آری اینجا بود كه...
با اين ستاره ها (شهدا) راه را مي شود پيدا كرد؛ همين حالا مثل ستاره مي درخشند. حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد خميني (ره) :
وظيفه خود ميدانم اين مهم را به مردم مسلمان و انقلابي ايران بگويم كه من از وضع منزل حضرت آيت الله خامنه اي مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبري هرگز بيش از يك نوع غذا بر سر سفره نيست. خانواده ايشان روي موكت زندگي مي كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس و پوسيده زير پاهايم پهن بود كه من از زبري و خشني آن فرش -كه ظاهرا جهيزيه همسر ايشان بود- اذيت مي شدم از آنجا برخاستم و به موكت پناه بردم.
وظيفه قدرداني از ايثارگران بويژه شهيدان، فريضه اي عيني و تعيّني و هميشگي است.
حجت الاسلام پاينده (از اساتيد دانشگاه) :
در ملاقاتي كه موسيقي دانان و خواننده ها با رهبر معظم انقلاب داشتند، ايشان مفصل در مورد انواع موسيقي، ابعاد موسيقي، شكل ها و رديف هاي آوازي صحبت كردند. آقاي دكتر لاريجاني تعريف مي كرد: زماني كه سخنراني تمام شد، تمام صاحب نظراني كه حضور داشتند حتي اشخاصي كه خود صاحب سبك مي باشند از اطلاعات وسيع ايشان، متحير مانده بودند.
قسمتی ازدست نوشته شهید احمد کاظمی
هميشه انجايي كه مربوط به شهيد است، هر چه مي شود بهترها را انجام دهيد، چون شهيد بهترين است.
در زمان رياست جمهوري، حضرت آيت الله خامنه اي يك چك پنجاه هزار توماني براي نخست وزير وقت (مهندس مير حسين موسوي) ارسال مي نمايد و مي فرمايد: اين حداكثر پولي است كه ممكن است از بيت المال در هزينه هاي شخصي بنده جابجا شده باشد، كمتر از اين است، ولي شما اين مبلغ را به حساب خزانه دولت واريز كنيد تا من مديون بيت المال نباشم.
خانواده معظم شهدا مي توانند يك سرمايه عظيم باشند و يك پشتوانه عظيمي باشند براي انقلاب ما
حجت الاسلام احدي (از اساتيد حوزه علميه قم) :
يك وقت بدمن اطلاع وارد محله اي براي ديدن خانواده شهيدي شديم، ديديم محله پر از جمعيت است و براي ورود مقام معظم رهبري، گاو و گوسفند آماده كرده اند. آقا با ديدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: مگر من نگفتم مزاحم مردم نشويد و ديدار من بدون اطلاع قبلي باشد. ما عرض كرديم: آقا، از دفتر اطلاع نداده اند. بالاخره آقا وارد منزل پدر شهيد شدند و فرمودند: بگو ببينم چه كسي آمدن مرا به شما اطلاع داده است، آيا از دفتر اطلاع داده اند؟ پدر شهيد عرض كرد: نه آقا، من ديشب حاج آقا روح الله را در خواب ديدم. پسرم علي رضا نيز در كنار امام (ره) نشسته بود. امام (ره) رو به من كردند و فرمودند: فلاني، فردا شب مهمان عزيزي داري، از مهمانت پذيرايي كن. گفتم: مهمان من كيست؟ فرمودند: رهبر مهمان شماست، با تعجب گفتم: رهبر مي خواهد به خانه ما بيايد؟! پسرم گفت: بله بابا، رهبر مي خواهد به خانه ما بيايد از ايشان پذيرايي كنيد
برگی شدم به دست بادم دادند تا فصل حضور امتدادم دادند
ایینه نبودم لیکن بودن درسی بود که هشت سال یادم دادند
امید وارم این تازه واردو تو جمع مقدستون راه بدید التماس دعا
سلام دوست عزیز و بزرگوار
شما سرورید، صددرصد شهدا به اینجا دعوتتون کردن و قدمتون رو چشم ما جا داره
مدیر وبلاگ
همه انسان ها مي ميرند ولي شهيدان اين سرنوشت همگاني را به بهترين شكل و بهترين وجه سپري كردند.
حجت الاسلام و المسلمين ذوالنوري :
روزي در خدمت رهبر معظم انقلاب بودم كه فرمودند: من در زمان جنگ، هميشه با لباس نظامي در جبهه ها حاضر مي شدم. اما ترديد داشتم كه آيا مصلحت همين است كه من لباس نظامي را بپوشم يا با لباس روحاني در جبهه ها حضور پيدا كنم؟! يك روز پنج شنبه كه از جبهه به منظور شركت در نماز جمعه به تهران آمدم براي دادن گزارش مستقيما از فرودگاه به جماران رفتم، امام (ره) در پشت پنجره ايستاده بودند. من مشغول باز كردن بند پوتين ها شدم و اين كار مدتي طول كشيد. حضرت امام (ره) همچنان ايستاده بودند و با لبخندي، به دقت مرا نگاه مي كردند. چون وارد اتاق شدم و دست امام را بوسيدم، ايشان دستي به شانه من زدند و فرمودند: زماني پوشيدن لباس سربازي در عرف ما خلاف مروت بود، ولي الان مي بينم برازنده ماست! با اين كلام دلرباي امام، ترديد از دلم بيرون رفت و هميشه از پوشيدن لباس نظامي لذت مي بردم!
خورشيد فروزان شهادت، همه ي حجاب هاي تحريف و فريب را خواهد شكافت.
حجت الاسلام جلالي :
يك روز در حالي كه از مسجد النبي (ص) مي گذشتم بسيار تحت تاثير قرائت امام جماعت مسجد النبي قرار گرفتم... در آن لحظه، جواني را ديدم، كه به من گفت: چيزي فكر شما را به خود مشغول كرده است؟ گفتم: آري، ترتيل زيباي امام جماعت. ايشان گفت: يك روز بعد از نماز پيش امام جماعت مسجد رفتم. همين مطلب را عنوان كردم و از وي درخواست كردم در صورت امكان نوار كاست محتوي ترتيل خودش را به من بدهد. ايشان از من پرسيد: اهل كجايي؟ گفتم: ايران. او گفت: ترتيل امام جمعه تهران (سيدعلي خامنه اي) به مراتب از ترتيل من بهتر است.
امام صادق (ع) از سدیرصیرفی پرسیدند :
آیا هر روز حسین ما را زیارت می کنی؟
سدیر :نمی توانم آقا
امام: چقدر شما جفا کارید!
آیا هر روز وقت نمی کنید بگوئید: السلام علیک یا اباعبدالله
سدیر: با همین یک جمله ؟!
امام: "بله"
....
.: Weblog Themes By Pichak :.