به نام خدای شهدا

شلمچه بودیم آخرین مقصد ، مقصد خداحافظی های سوزناک و پراشک....... 
بعد از نماز مغرب و عشا که به جماعت خوندیم نشستیم که یکی از همرزمای شهدا برامون صحبت کنه............ 
بعد از صحبتاشون بهمون فرصت دادن که چند ساعت با خودمون خلوت کنیم...... 
حالم هم خوب بود هم بد... 
خوب بود چون خاک زیر پام از طلا با ارزش تر بود و این عین آرزوم بود که روی این خاک بوسه بزنم ...... 
بد بودم چون اشکام مجال نمیدادن و تمام دردکشیده هایی که بهم گفته بودن برای دردشون دعا کنم که راهی برای درمانش شهدا پیش خدا وساطت کنن تو خاطرم هرلحظه پررنگ تر میشدن و سیل اشکام بیشتر و صدای هق هق و فریادم بیشتر و بیشتر میشد......

خواسته یا ناخواسته از جام بلند شدم و از بچه ها دور شدم ، نمیدونم چقدر دور شدم اما اونقدر بود که صدای بچه ها در حد پچ پچ به گوشم میرسید..........
زانو زدم ، زار زدم ، خدا رو صدا کردم ، ناخواسته سرم به سجده رفت و زیر لب لااله الا الله زمزمه می کردم ، کم کم صدام از زمزمه تبدیل به فریاد شد ، فریاد به همراه زار زدن ......
دلم واسه خونمون تنگ نشده بود ، دلم شهر و شلوغیاشو نمیخواست ، دلم آدمای هزار رنگ و رنگارنگ نمیخواست ، دلم ترافیک نمیخواست ، دلم استاد و دانشگاه نمیخواست ، دلم جمع دوستام رو نمیخواست ، دلم اینجا و آرامش شلمچه رو میخواست.............
از حالت سجده دراومدم که برگردم اما پای رفتن نداشتم پاهام به جای عقب رفتن به جلو حرکت کرد عقلم عقب رو میخواست اما عقلم جلوی احساسم زانو زد و با چشمای گریون به طرف جلو رفتم.....
نمیدونم چند قدم رفتم اما زیاد نبود که افتادم تو یه گودال...
(به ادامه مطلب بروید)


ادامه مطلب
تاريخ : 29 خرداد 1392برچسب:, | 21:52 | نویسنده : |

از خودتون یاد گرفتم که از آخر شروع کنم...............



تاريخ : 29 خرداد 1392برچسب:, | 21:48 | نویسنده : |

 بار دیگر شده دستم به دعا، بسم الله
هر که دارد هوس کرب و بلا ، بسم الله
صحن چشمان من، انگار توهم زده است
شده‌ام زائرت ای خون خدا، بسم الله
چقدر حال و هوای حرمت می‌آید
زده‌ام دست توسل به شما، بسم الله
حس شود عطر خوش سیب، همین نزدیکی
هر طرف گشته به پا شور و نوا، بسم الله



تاريخ : شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, | 12:8 | نویسنده : سیب |

سلام بچه ها

من واقعا شرمندم که غیبتم طولانی شده، واقعا سرم شلوغه.

میدونم یه مدته نخندوندمتون چون نبودم و اگرم بودم فقط "در کنار ماه" ارسال کردم.

قول میدم جبران کنم قول قول قول........

راستی هر کی خاطره میخواد دستا بالا..........

نوشتم فقط میمونه که شما تایید کنید که میخواید خاطراتم رو بخونید یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یا علی.......



تاريخ : 21 خرداد 1392برچسب:, | 13:10 | نویسنده : |