عکسی که از شهید علی حاتمی گرفتم...

صبح روز یکشنبه 90/12/21 بود که از پادگان 41 ثارالله خداحافظی کردیم و به طرف هویزه حرکت کردیم، توی راه که بودیم از بچه ها میپرسیدم هویزه کجاست، اونجا چطور جاییه و چه اتفاقی افتاده؟؟؟

یکی میگفت هويزه با خاطرات نبرد نابرابر عده‌اي محدود در مقابل لشگر تانك‌ها عجين است.

یکی میگفت محل به خون غلتيدن جوانانی مومن 

یکی میگفت حماسه آفرینی شهيد علم‌الهدي

یکی میگفت صحنه ای از کربلا

یکی میگفت...

بلاخره رسیدیم، نزدیکای ظهر بود، بچه ها از اتوبوس پیاده شدند و به طرف یادواره شهدا هویزه رفتیم وقتی وارد گلزار شهدای هویزه شدیم هر کدوم از بچه ها رفتن و یه شهید رو واسه خودشون انتخاب کردند.

منم چندتا عکس گرفتم و بعدش کنار یکی از شهدا نشستم. وقتی سرمو بالا کردم دیدم دیگر بچه های کاروان هم رسیدن و الان دیگه کنار قبر هر شهید چند نفری زانو در بغل گرفتند.

بچه های کاروان همه جمع شده بودن و راوی شروع به سخنرانی کرد: یه خاطره از کاروان راهیان نور  اردبیل....

آره، اونجا بود که با شهید علی حاتمی آشنا شدیم

بعد از اتمام سخنرانی خواستم برم و قبر شهید حاتمی رو پیدا کنم ولی موفق نشدم یعنی منصرف شدم چون کاملا تحت محاصره خانم ها بود.(با خودم گفتم حالا چه عجله ای هست)

البته ناگفته نمونه که اولش آقایون ریخته بودن دورش و منم رفتم یه دور زدم و برگشتم دیدم نوبت خانوما شده

بعد از هویزه هم به طرف طلائیه حرکت کردیم...

بعد از چند روز  که از سفر برگشتیم خیلی دلم گرفته بود رفتم سراغ عکسا وقتی به عکسای هویزه رسیدم خیلی حسرت خوردم که ای کاش چند لحظه منتظر مونده بودم و شهید حاتمی رو زیارت میکردم اما چه فایده که دیگه دیر شده بود و معلوم نیست تا سال آینده هم چه اتفاقی بیفته و شهدا ما رو بطلبند یا...

خلاصه هر روز که چشمم به عکسای هویزه میخورد حسرت میخوردم، تا اینکه دیروز با دوستان داشتیم عکسایی رو که گرفته بودم نگاه میکردیم که یه دفعه یکی بچه ها با لهنی دوستانه گفت ای کلک از قبر شهید حاتمی هم که عکس گرفتی

منم که از همه جا بی خبر بودم گفتم کوش؟!؟!؟!

اینا پسر، اینه دیگه، رو قبرش نوشته شهید علی حاتمی

منم که تا حالا چند بار عکسا رو نگاه کرده و متوجه نشده بودم از یه طرف انگشت به دهن موندم و از طرفی هم داشتم از خوشحالی بال در می آوردم

إ إ ... ما رو باش...آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

اونجا بود که گفتم آقا علی حاتمی پس حالا که اومدم سر قبرت یادت باشه با هم یه خورده حسابی داریم...



خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

نظرات شما عزیزان:

علی ملا
ساعت22:13---6 فروردين 1395
من تقریبا پنج ساله ک دارم میرم سر مزار علی آقا، سالی چند بار، اما هنوز خبری نشده!
بسی عجیب!!
پاسخ:ان شاالله به مراد دلت برسی


حسین حاتمی
ساعت19:57---28 دی 1394
با سلام و درود بر امام شهدا که راه شهادت را به ایشان شناساند بنده برادر شهید علی حاتمی هستم در رابطه با داستانهایی که در رابطه با ایشان ساختند میخواهم چند جمله خدمتتان عرض کرده باشم که ایشان تا روز اعزام مجرد بودند و با کسی هم ازدواج نکرده بودند ایشان در لانه جاسوسی جزو اولین نفراتی بودند که از دیوار لانه بالا رفته و انجا را تسخیر کردند و بعد از ان مدت که اسرا را تحویل امریکا دادند با گروه دانشجویان به کربلای هویزه اعزام شده و بعد از خیانت بنی صدر در محاصره افتاده و به شهادت رسیدند ففط گفته باشم قبل از اعزام بر خود واجب میدانست که رضایت مادر را در کانامه خود داشته باشدو با اصرار فراوان تا رضایت مادر را نگرفت نرفت انشالله که راه ما گمراهان را شهدا ترسیم کنند به امید حق التماس دعا پدران و مادران شهدا را از دعای خود فراموش نکنید
پاسخ: سلام برادر شهید حاتمی عزیز خیلی خوشحالم که به وبلاگمون سر زدین و نظر دادین


دل های بیقرار
ساعت16:35---11 فروردين 1394
سلام واقعا شما برادر زاده شهید علی حاتمی هستید پس چرا من هر وقت ازش میخوام عموتون به من نمیده حداقل شما بخواید بده و به وب من هم سر بزنید یاحق

هیبا
ساعت10:53---24 اسفند 1393
سلام من امسال رفته بودم پیش شهدا.ازشهداممنونم که منوطلبیدن.ماهم رفتیم هویزه جای عجیب غریبیه انگارکه یه سکوت عجیبی همه جاهست یه ارامش عمیق.واماعلی اقای حاتمی که نیازبه معرفی نیس تواتوبوس موضوع روبهمون گفته بودن اونجاکه رسیدیم جلوی ورودی وایساده بودم که دوستم صدازدبدوبدوپیداکردم یعنی انقدرخندم گرفت که خدامیدونه ازتلاش دوستم خندم گرفتانرسیده فوری پیداکرد.راستش هم خجالت میکشیدم ازاقاعلی هم اینکه کسی درنظرم نبودبرم دعاکنم امارفتم نشستم سرقبرش یه فاتحه خوندم وگفتم من عشقی ندارم هرکی صلاحمه برسون فوری بلندشدم صحنه روترک کردم لازم به ذکره که صورتموباچادرپوشونده بودم.من زودبلندشدم اماهمه نشسته بودم رفتم تومسجدش نمازموخوندم ورفتم به وصیت نامه هایی که اونجاتومسجدگزاشته بودن نگاه کردم توعالم خودم بودم که یهو دیدم یه عکس بزرگ ازعلی حاتمی روبه رومه خدامیدونه چه حالی شدم چقدرخوشحال شدم نشستم خیلی راحت واسوده ازشلووغی تنهایی باعلی اقادردودل کردموقسمتموبهش سپردم ومیدونم دست خالی نمیزاره منوبعدشم نذرکردم که اگه حاجت رواشدم هرسال سالگرداقاعلی نذری بدم ایشالله همه حاجت روابشین برامنم دعاکنین.ازاهر};;اینم بگم علی حاتمی وبقیه باهم فرقی ندارن ایناهمشون شیرمردن پس تودعاهاتون خداروقسم بدین به خون پاک شهدا.واینکه اگه کسی دستش به قبرعلی حاتمی نرسیدناراحت نشه ازدورهم صداشومیشنوه مطمئن باش ومیتونه بره بشینه سرقبردوستای اقاعلی.منم رفتم نشستم سرقبرفرخزادسلحشورگفتم سفارشموبه دوستت بکن

دختر شهدا
ساعت15:12---6 آذر 1393
سلام من اسفند 92 با بچه های دانشگاه رفتیم جنوب واقعا عالی بود قبل از رفتن دلم یه جور میسوخت و پرمیزد برا دیدن کربلای ایران از وقتی از اونجا برگشتم خیلی بیشتر میسوزه و پر میزنه برا دوبار زیارت کردن تو رو خدا برام دعا کنید امسالم منو شهدا بطلبن یا علی!

مدیون شهدا
ساعت18:50---2 آذر 1393
سلام علیکم
من چندروز مونده به عید93بادانشگاه رفتم جنوب خیلی باصفابود چون خیلی شلوغ بود نتونستم برم سرقبرشهیدحاتمی ولی 30مهرنذرکردم به نیابت ازایشون 40روزسوره یس رابخونم تقدیم کنم به حضرت زهرا(س) ان شا الله که پذیرفته باشن.برام خیلی دعاکنید منتظرجوابشون هستم.التماس دعا.یاعلی(ع)


غریبو تنها
ساعت17:06---25 تير 1393
سلام منم اسفند91 اونجا بودم ودر مورد شهید علی حاتمی شنیدم البته سر قبرش نتونستم برم چون قسمت اقایون بود نشد که برم از سر قبر یقیه شهیدا دعا کردم و ازایشون حاجت خواستم.الان93 هست ومن به حاجتم نرسیدم برام دعا کنید حالم بده

غریبو تنها
ساعت17:06---25 تير 1393
سلام منم اسفند91 اونجا بودم ودر مورد شهید علی حاتمی شنیدم البته سر قبرش نتونستم برم چون قسمت اقایون بود نشد که برم از سر قبر یقیه شهیدا دعا کردم و ازایشون حاجت خواستم.الان93 هست ومن به حاجتم نرسیدم برام دعا کنید حالم بده
پاسخ: ایشالا حاجت روا شی


زائر
ساعت12:49---25 فروردين 1393
من اخرای سال92اونجا بودم ارامشی که اونجا هست جای دیگه ای ندیدم.
سری به شهید علی حاتمی هم زدم تا خدا چی قسمت کنه


فرزانه
ساعت1:35---8 فروردين 1393
سلام دوستان، من با کاروان دانشگاه تبریز رفته بودم راهیان نور،اسفند92. همه بهم سفارش کرده بودن که برم سر خاک شهید علی حاتمی و حاجت همه رو بگیرم .. ولی این پسرای دانشگاهمون که نذاشتن. تا خود وقت نماز از سر خاک شهید حاتمی تکون نخوردن. بعد نمازم که اتوبوسا در حال حرکت بودن نتونستم برم سر مزارشون. ولی از دور زیارتشون کردم..

زهرا عمران
ساعت18:50---24 اسفند 1392
اسفند 91 بود به هویزه رفتیم اونجا به طور اتفاقی با شهید علی حاتمی اشنا شدم الان اسفند 92 هست که به عشقم رسیدم و حاجتم رو بهم داد.دوستای دیگه ام هم رفتن سر مزار این شهید عزیز حاجت گرفتن. التماس دعا.

علی حاتمی
ساعت9:26---10 تير 1392
به نام خداوند یکتا وجان افرین


باسلام ودرود برامت شهید پرور ایران بنده برادرزاده شهید گمنام علی حاتمی هستم وتنها 15سال دارم تا الان هرکسی که به سر مزار عموی بنده رفته دست خالی برنگشته دست شماهم دردنکنه که به یاد شهدا هستید لطفا اسم خودتان راهم درایمیل بنده بزنید باتشکر
پاسخ: سلام دوست عزیز.التماس دعا.ممنون که به وبلاگ خودتون سرمیزنین


علی حاتمی
ساعت9:25---10 تير 1392
به نام خداوند یکتا وجان افرین
باسلام ودرود برامت شهید پرور ایران بنده برادرزاده شهید گمنام علی حاتمی هستم وتنها 15سال دارم تا الان هرکسی که به سر مزار عموی بنده رفته دست خالی برنگشته دست شماهم دردنکنه که به یاد شهدا هستید لطفا اسم خودتان راهم درایمیل بنده بزنید باتشکر


دل آرام
ساعت9:57---15 فروردين 1392
سلام... چه جالب منم دقیقا تو اون تاریخ اونجا تو هویزه بودم... منم تو خاطره هایی که به وبلاگم گذاشته بودم اون صحنه رو خنده دار ترین قسمت اردو یاد کردم... حمله کردن پسرا به قبر شهید علی حاتمی اصلا یادم نمیره
بعدشم که خانوما ریختن


بنت الزهرا
ساعت22:43---11 بهمن 1391
خیلی دلم گرفته دلم می خواد امسالم برا خادمی برم جنوب ولی توی شهر خیلی جای خالی برای خادمی هست دلم میگه باید اینجا باشم تا با جان و مال و آبروم برای پیروزی تو این جنگ نرم مبارزه کنم و سرباز برا آقامون جمع کنم شما رو به خدا تو ارتباطتون با شهدا بگید شرمنده شون هستم خب یه جورایی قوت قلب بهمون بدن که اینقدر دلم برا جنوب و بوی خاک شهدا پرپر نزنه - شهدا و تو ای شهید حاتمی نمی دونم یادت هست یا نه سر مزارت اومدم و با بچه های دبیرستانی که من خادم گروهشون بودم با هم برا همدیگه دعا کردیم آره من همونی هستم که بعد شنیدن هدایایی که خیلی ها ازت گرفتن شناختمت-خیلی خیلی و خواهرانه عاشق تمام شهدا هستم و جانم به وجود شماست ، از وقتی جنوب اومدم حالم یه طوریه دیگه حتی تاب دیدن فیلمای جنگ رو ندارم حالم دیگه مال خودم نیست دربست در اختیار شما گذاشتم و حالا درد دلی دارم آیا هستند کسانی که خلوص و عشق و صفا و غیرت و اراده و ... خیلی چیزایی که شما داشتید رو داشته باشن حضرت مهدی و مادرمون بی بی فاطمه زهرا تآییدشون کنن.آره شرمندتونم دنبال دلی می گردم که همراه زندگیم باش و صاحب الزمانی- افراطی و تفریطی نه!!!!- محبت اهل بیت رو درک کرده باشه، که الآن واقعا برای یافتن این موردها باید کوه صبر بود- من که رشته کوه صبر شدم؟؟!!!!!!- عیبی نداره نهایتش اینه که خدا هوامونو داره اگه این دنیا پیدا نشد اون دنیا حتما خبرایی هست. خدایا توفیق خدمت به حجتت و اشرف مخلوقاتت را مخلصانه نصیبمان نما- من که همیشه مورد لطفتونم - شهدا اومدم بالای بلندترین نقطه دنیای عاشقی و فریاد می زنم دوستتان دارم و ادامه خواهم داد راهتان را تا جان در بدن دارم و ای مولاجان جانم نثار وجودت دیگر اشک مریز که دنیا پر از ماتم گشته و هیچ کس نمی داند که غم دل شماست که دارد نابودشان می کند خدایا ما را از برطرف کننده های غم دل حجتت قرار بده -------- یا حق
منتظران! آماده ! به این زودی ها شب یاری آقا انشاءالله فرا می رسد.
برام خوهش دارم دعا کنید.


دختر شهداء
ساعت21:03---28 فروردين 1391
از شلمچه میخوام بدونم؟

فک کنین هیچی از اونجا نمیدونم...اونجارو واسم معرفی کنین.

ممنون وبلاگتون واقعا دلنشینه
پاسخ:نميدونم از چيش ميخواييد بدونيد من فقط اونچيزي كه دلم از شلمچه دونست رو نوشتم. دلم اونجا رو واسه تون معرفي كرد. اميدوارم اون چيزي رو كه از شلمچه دنبالشيد بدونيد. همسفران ديگه هم زحمت كشيدن و از شلمچه مطالب كامل و جامعي گذاشتند و ازشون ممنونم. خواهش ميكنم، هديه شهداست ديگه كه دلنشينه


جامانده
ساعت14:58---28 فروردين 1391
ممنون از متن و عکس زیباتون ، ما هم مزار شهید حاتمی رو ندیدیم یعنی فکر کردیم چون سمت آقایون هست پس حتما خیلی شلوغه و نمیشه رفت اما توی عکس شما دیدیم .انشاا... سال بعد
پاسخ:آره شلوغ بود ولی تا ما اومدیم به خودمون بجنبیم افتاد دست خانوما


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:, توسط عاشق کربلا