در کنار شهدا خوش میگذره...

من هم با دوستاش و همرزماش که جسمشون در دل خاک و روحشون در اون دنیا  آروم گرفته بود یه خورده دردودل کردم و ازشون خواستم سفارش ما رو به شهیدان امینی بکنند.


امامزاده سید محمد و گلزار شهدا


گذشتو گذشت و ما منتظر موندیم تا اینکه غروب 12 فروردین رسید. پس چی شد؟ شما که روز اول عید من رو باینجور تحویل گرفتید حالا چی شده که دوست ندارید بیام سر قبرتون؟ محمد رضا ، غلامرضا من که بعد از 13 دارم میرم؛ این زودیا هم بر نمیگردم.  خودتون یه کاریش کنید...

در همین افکار بودم که یه لحظه داداشم پرید تو اتاق و گفت تنگ بخون واسه فردا(سیزده بدر)قطعی شد.

منم که انگشت به دهن مونده بودم گفتم: چی؟ چی میگی؟ قرار که اونجا نبود؟ مگه میشه داداش؟

اونم یه نگاه به من کرد و گفت تو یه چیزیت هستا ، نکنه عاشق شدی داداش ، باور نمیکنی برو از بابا بپرس.  گفت:خودم مخ بابا رو زدم که بریم اونجا (آخه جای با صفایی بود ولی راهش دور و کوهستانی بود به همین خاطر  بابام اولش مخالفت میکرد. ولی من قبول ندارم که داداشم مخ بابام رو زده باشه. صددرصد کار ، کار پسر خاله هاش بود- شهید محمدرضا و غلامرضا رو میگم. هنوزم نامه  ها و دستنوشته هاشونو که برا پدرومادرم میفرستادن  تو خونه داریم)

منم وقتی دیدم قطعی هست خیلی خوشحال شدم چون برای رفتن به تنگ بخون باید از همون روستای کوهستانی رد میشدیم که شهیدان امینی خاک هستند. وقتی به اونجا رسیدیم ابتدا دسته جمعی رفتیم گلزار شهدا وهمچنین در راه  برگشت.


یه روستا تو دل کوه که تنها چندتا خانواده زندگی میکنند که توی گلزار شهدای کوچکش  سه تا شهید بزرگ داره و دلیلی اینکه این سه تا شهید رو اینجا خاک کردن و کنار دیگر شهدا در آستانه مبارک امامزاده سید محمد دفن نکردن خوابی هست که یکی از بستگانشون دیده.

چپ: شهید غلامرضا امینی (تولد:1346 شهادت: 1366/01/18)

وسط: شهید محمدرضا امینی (تولد: 1347 شهادت:1367/01/02 ) 

راست: شهید شهباز تیر انداز(تولد: 1347 شهادت:1367/01/02 )

شهید تیر انداز هم 20ساله بود و در حلبچه به دلیل شیمیایی شدن به شهادت رسید. شهید شهبازتیر انداز و شهید محمدرضا امینی هر دو در سال 47 پا به عرصه وجود گذاشتند و در دومین روز از عید سال67عیدی خود را از خدا گرفتند.


و اینجور بود که عید امسالمون رو در کنار شهدا به خوشی شروع کردیم و 13 هم در کنار شهدا به خوشی بدر کردیم. دعا کنید تا بتونیم مانند سال 90  امسال هم در مناطق عملیاتی به پایان برسونیم.

اینم چندتا عکس از تنگ بخون


 

 


خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

نظرات شما عزیزان:

كيخائي
ساعت11:29---15 فروردين 1391
خاطراتتون خيلي جالب بود ، فكر مي كنم اكثر بچه هاي اتوبوس 8 موقع تحويل سال حال و هواي شما رو داشتن ....
پاسخ:ممنون.صددرصد


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, توسط گمنام