|
سلام
دلتنگی رو نمی خوام تعریف کنم چون خودتون به معنای واقعی درک میکنیدبعداز
راهیان نوردانشگاه وقتی به خونه برگشتم فقط به یک چیزفکر میکردم برگشت
برگشتن به منطقه به هر قیمتی که شده ولی خودم خوب میدونستم نمیشه وبه
خودم میگفتم خدامیدونه که باز قسمت بشه برگردم یا نه !!!گذشت ومن با دلتنگی
ساختم تا اینکه 10فروردین رسید پدر گفت من میرم فکه دلم برا عمتون تنگ شده
هرکی میخواد اماده بشه فردا حرکت میکنیم .من -مادرم-پدرم ویکی از داداشام
راهی شدیم این حرف بابا عجیب نبود چون هر وقت دلش برا عمو میگیره میره فکه
تنها نشونه ای که از عمو هست اخرین بار تو اون منطقه توی عملیات
والفجر مقدماتی دیدنش.ناباورانه خودم رو روی خاکهای فکه دیدم اما این بار باراهیان نور
تفاوت داشت جلسه خصوصی تر شده بود من که همیشه فکه رو شلوغ دیده بودم
اینبار جز خادمین کس دیگه ای نبود انگار همه چیز اماده بود برای دیدار عمو باپدرم
اولین باری بود که دیدم بابام گریه میکنه اونم بلند نوحه لری میخوند و برار برار
میکرد اه جبه کو برادر های من....
خادمین هم اشک شون در امده بود خلاصه یه صفای کردیم که بماند....
به کانل کمیل که رسیدیم با خیال راحت نشستم روی خاک دیگه عجله ای نبود
که سریع کاروان داره حرکت میکنه جاتون خالی بچه ها به خدا یادتون افتادم
وبه نیت همه دوستاران شهدا زیارت عاشورا خوندم.
گذشت وقرار به بر گشتن شد تو مسیر بر گشت به پشت سرم نگاه کردم به
عمق بیبابون ها خیره شدم تو دلم گفتم ای شهدا ممنون ای ولا خدایش خوب
مهمونی بود تشکر ولی خادمی امسال موند تو دلم.
17فر وردین شد روزنامه از کنار در افتاد پاین نوشته بود لرستان میزبان
دو شهید گمنام در ایام فاطمیه که این دو شهید در دانشگاه ازاد تدفین میشوند
سراز پا نمی شناختم حالا ما در حال امده کردن دانشگاه مون برا ای میزبانی
هستیم مشغول درست کردن ایستگاه صلواتی و..... همین کارها که یکی توی
دلم گفت بفرما اینم خادمی وباز من موندن شرمنده شهدا
خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .
نظرات شما عزیزان:


یا علی

التماس دعای مخصوص
.gif)
و خبر شهید گمنام برای شهرتون آوردن دقیقا برای کدوم شهرررر

سلام.
از دل هزاران شهید عبور کردی ، در ایستگاههای بهشت ، لختی درنگ کردی و برایت روایت کردند و گریستی ، به تو گفتند که کربلا همچنان جاری است ، از عاشورای 61 هجری تا امروز و فرداو...
برچسبها: