بسم رب الشهدا و الصدیقین ( نگاه دوم)

یادتونه ، هر روز بعد نماز صبح دعای عهد رو گوش می کردیم ؟؟ اما روز آخر نمی دونستیم CD دعا کدام هست و مجبور شدیم با گوشی موبایل  دعا رو بشنویم....
روز آخر دلمون هوای خیلی از نوحه ها رو کرده بود ، خیلی از آهنگهای کاروان رو دوست داشتیم، توی اون لحظات بشنویم ، آخه حال هیچ کداممون خوب نبود ، دنبال یه مسکن قوی بودیم ،  اما نمی دونستیم توی کدام CD باید دنبالش بگردیم !!! اینجا بود که همه متوجه یه صندلی خالی  دیگه هم شدن ...
زمان امانمون نمی داد و به سرعت سپری میشد ، به چهره هر کدوم از بچه ها که نگاه می کردی می تونستی دونه های شبنم رو ببینی ... خواستیم خودمون رو بزنیم به در بی خیالی تا از ثانیه های آخر استفاده کنیم ، هرچند که کلی گفتیم و خندیدیم اما سنگینی این غم به راحتی احساس می شد ... قبول کنید بازگو کردن اون حال و هوا برام مشکل باشه ...
راستی آخرین زیارت عاشورایی که دست جمعی خوندیم رو یادتون هست ؟؟؟ تقریبا نزدیک زاهدان رسیده بودیم ...
بالاخره رسیدیم و جلوی درب دانشگاه پیاده شدیم ساعت 11:30 روز 24 اسفند 1390 ...   تعدادمون خیلی کم بود از 30 تا خانم فقط 14 نفر مونده بودن و از آقایون هم فقط 3 نفر ، خیلی لحظه بعدی بود باور اینکه اتوبوس رفته و دیگه هیچ کس نیست برام سخت بود .
خبر داشتید بعد از سفر ، راهیان نور یکی از همسفرامون رفته کربلا؟؟!!!
خبر داشتید یکی دیگه از دوستامون یک هفته بعد از برگشت دوباره قسمتش شده که به زیارت اون مکان های عزیز بره ؟؟ میگفت وقتی وارد هویزه شده یک راست رفته سراغ مزار علی حاتمی و برای تک تکمون دعا کرده ( البته ما چیزی بهش نگفته بودیم )
( هربار سعی می کنم گوشه ای از خاطرات را ، هر چند کوتاه است ، مرور کنم .... )
 

خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

نظرات شما عزیزان:

دوست
ساعت13:42---25 خرداد 1391
سلام.
خاطره جالبی بود
بعضی ازدلنوشته ها واقعأخاطرات رو دوباره مجسم میکنه1.
اولأخوش بحال شما که ازاحوال همه ی دوستان مطلع هستید.
دومأ خوش بحال ما که یک همکار مثل شما داریم.مؤفق باشید
دنیاامن وامانه


124
ساعت12:54---23 خرداد 1391
لبخند بزن بسیجی...

من به چشم های بی قرار تو قول می دهم ریشه های ما به آب دست های ما به آفتاب می رسد، ما دوباره سبز می شویم...


عاشق کربلا
ساعت11:40---17 خرداد 1391
آره جدایی از کاروان خیلی سخت بود...

شب آخر وقتی که از کاروان جدا شدم تا چند روز تو خودم بودم ، تحملش برام سخت بود

همش میگفتم کاش تموم نشده بود، کاش از بچه ها جدا نشده بودم و تنها با یک تماس میتونستم کمی خودم رو آروم کنم.

صبح روز بعدش هم هر لحظه که با بچه های کاروان تماس میگرفتم و میگفتن هنوز تو راه هستیم با خودم میگفتم خوشبحال شما حداقل 12 ساعت بیشتر دور هم هستید.

دیگه نوشتن نداره خودتون اون حال و هوا رو درک کردید و خوب میدونید.

و این بهانه ای شد تا ...
پاسخ:سلام ممنونم که شما هم کمک می کنید و از خاطرات خودتون می گید . خیلی خوب میشه اگه همه دوستان دیدگاه های خودشون رو بگن . یاعلی


یه گمشده
ساعت14:08---15 خرداد 1391
اره ، اون شب خیلی عجیب بود اینکه هر لحظه یکی از صندلیهای کناری خالی بشه و بخواهی خداحافظی کنی واقعا سخت بود . اینکه تازه باهم اخت شده بودیم ....




اینکه نوشته بودی یکی از همسفرا کربلا رفته دلمو لرزوند ... و این یعنی تکرار :این الحسین ... در غروب شلمچه ... و این یعنی امید به دیدن ضریح امام حسین (ع)..........................
پاسخ:سلام ممنون که گوشه ای از حرف دلتون رو گوفتید . انشاالله قسمت بشه همه بچه ها با هم بریم پابوس آقا


نوکر شهدا 
ساعت2:38---14 خرداد 1391
واقعا عجب شبی بود اون شب آخر (البته من فقط همون یه شب رو با اتوبوس 8 همراه بودم)

رفقای با معرفت فرستادنم پیش راننده و خودشون خوابیدن ، مجبور بودم تا صبح بیدار بمونم

حدودا نیمه های شب بود و بیشتر همسفرای عزبزمون خوابیده بودن ، همینجور که گرم حرف زدن با راننده بودم سرم رو برگردوندم که به پشت سریم یه جیزی بگم که دیدم یکی از بچه ها توی اون تاریکی پاین نشسته و با استفاده از نور کم گوشیش داره زیارت عاشورا میخونه ، دلم لرزید و به خودم گفتم : فلانی، میدونی با کیا همسفر شدی؟ میدونی که لحظه لحظه بودن با این بچه ها ارزشه؟ میدونی که ...!!!

ولی حیف که قدر اون لحظه ها رو ندونستم و اینقدر مشغول خودم شدم که نفهمیدم کی گذشت!!!

یادمه صبح واسه نماز خیلی دیر به مجموعه ابولفضل (ع) رسیدیم جوری که بیشتر بچه ها از جمله خودم مجبور شدن نمازشون رو خفیف کنن و به ادای فقط واجبات نماز اکتفا کنن



چقدر زود گذشت اون لحظه ها و حیف که دیگه ...
پاسخ:سلام دوست گرامی خیلی خیلی ممنونم که خاطره خودتو برامون گفتی .


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ شنبه 13 خرداد 1387برچسب:, توسط پلاک