به شهدا بگو ... حرفای دلت رو ... دلتنگی هات رو ...

ازتو مي خواهم بنويسي.... حرفای دلت رو ... دلتنگی هات رو ...
ازتوئي که سعادتت يارت شد وزائر وادي عشق شدي
از تو که فکه را ديدي، حکايت هايش را شنيدي

از تو که طلائيه را ديدي و غربت شهيدان را با تمام وجودت حس کردي

تو که در خاک پاک شلمچه نفس کشيدي و هم ناله شهيدانش شدي

تو که وسعت بي انتهاي اروند را ديدي و صداي ناله لب هاي خشک شهيدانش را شنيدي

از تو که توفيق رفتن به دهلاويه را داشتي و سکوت پر رمزش را به صداي پايت شکستي

ازتو مي خواهم....

ازتو مي خواهم که بنويسي...هرچی در دل داری.... هر چه میخواهی به شهدا بگویی...
ازعشق ،‌از شهادت ،‌از غربت ، از گمنامي ،‌
از مظلومي ، از رشادت ، از شهامت

ار هرآنچه که شهيدان با زبان بي زباني باتو گفتند
وقلبت را تصرف کردند و دست و پاي دلت را
در زنجيرعشقي خدائي کردند

وشايد تا به حال نميدانستي که
پس از آن سفر نوراني
تو رسول شهيداني
که پيام خون پاکشان را
با تمام وجودت به گوش همه برساني

همه انها که زماني بيدار بودند و شايد اينک خواب...
همه آنها که از ابتدا خواب بوده اند و هنوز نيز ...
همه آنهائي که مي خواهند بيدار شوند و نيازمند تلنگري ...

پس بسم الله ........


خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .

نظرات شما عزیزان:

زهرا
ساعت8:08---23 آذر 1393
آه جبههه کو برادر های ما.........شهدا شما بگویید تکلیف منی که عاشقم اما لایق نیستم چیست؟

زهرا
ساعت8:06---23 آذر 1393
آه جبههه کو برادر های ما.........شهدا شما بگویید تکلیف منی که عاشقم اما لایق نیستم چیست؟

الهام
ساعت18:49---29 آبان 1391
سلام شهدا اینقد دلم واستون تنگ شده...........همین یه هفته پیش پیشتون بودم اما این دل دوباره هواتونو کرده چی کار کنم؟

نوکر شهدا
ساعت0:20---12 فروردين 1391
آخ که دلم بدجور هوای خاک پاک طلائیه و عطر ناب خاک شلمچه رو کرده آخه تازه فهمیدم که اون عطر چادر بی بی فاطمه زهرا(س) بود که من نالایق ازش ساده رد شدم

شهدا نوکرتونم دست بروبچه های بسیجی گل ما رو هم بگیرین آخه میدونم بدجور خاطرخواهتونن


یار
ساعت8:53---11 فروردين 1391
شهدا منو ببخشید

گمنام
ساعت20:56---10 فروردين 1391
بسم رب الشهداء والصدیقین

نمی خواستم توی این تایپیک مطلب بنویسم
ولی از دلم هم نیومد توی این تایپیک اسمی از من نباشه
من واقعا خجالت می کشم از شهداء که بخوام براشون درددل کنم
اونها کجا من کجا حقیقتش روم نمی شه


بسیجی
ساعت20:08---10 فروردين 1391
کربلای جبهه ها یادش به خیر

گمان مبرید که شهدا رفتند و ما ماندیم بلکه انها ماندند و ما رفتیم


خاک پای شهدا
ساعت20:05---10 فروردين 1391
ای نخل ها! ما را دریابید. لبخندی برایمان بفرستید, از بغض هایمان بپرسید.
ما محاصره شدگان والفجریم. ما غرق شدگان اروندیم, ما مفقود الاثرهای رمضانیم.تپه های بغض گرفته ی قلاویزانیم, میدان مینهای فکه ایم, مجنون جزیره ی مجنونیم. غروب های غمگین شلمچه ایم.
ما را پناه دهید ای شفاعت دیده ها. پس چرا چیزی نمیگویید.
ای یادگاران خلوت سنگرها. راستی با آن همه یاران چه کردید؟ چطور قامتتان از شکستن آن همه دل نشکست؟ چطور نشنیدید آن همه صدای بلند را؟ راهی مهیا کنید. از سفری به سمت نور بگوئید. از نخل های سر به زیر حرفی بزنید. هر توسلی به شما ختم, هر کمیلی روبروی شما آغاز و هر تلاطمی لبیک گویان به شما می پیوندد.


دلتنگ شهدا ...
ساعت2:18---10 فروردين 1391
دلتنگم ...
مینویسم شهيد و بعد میروم سر سطر ...
همانجا كه نخل هايش بدون سر نماز مي گزارد و بيدهاي مجنونش به سمت شرجي افق در اهتزازند ؛

از اين خط به آن خط ،

از اين خاكريز به آن خاكريز ،

از اين سطر به آن سطر ،

حالا ديگر اين همه شهيد را كلمه ها تشييع مي كنند.

اصلا اين خط آخر ندارد.

بدون معطلي به جاي نقطه ، اشك هايم را میگذارم و میروم ....



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, توسط عاشق کربلا