اون روز به همه ی مساجدی که اعتکاف برگزار می کردن سر زدیم اما همه جا پر شده ، دیگه واقعا نا امید شده بودیم و ... یه هو یاد یکی از دوستام افتادم سریع براش زنگ زدم اما هیچ امیدی نداشتم .... خیلی راحت گفت: میتونید بیاید اسم بنویسید ، باورم نمیشد ، چند بار ازش پرسید ، حتی بعد از قطع کردن گوشی دوباره براش زنگ زدم و گفتم مطمئنی ؟؟؟ از حال و هوام خندش گرفته بود ...

 

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 15:2 | نویسنده : پلاک |

خیلی برام جالب بود که هرشب محل اسکانمون تغییر می کرد ، یعنی امشب کجا هستیم ؟؟؟

توی اون روزا خیلی دوست داشتم ، یه مانوری .. خشم شبی ... داشته باشیم ، اما ... ، اون شب قبل از رسید به محل اسکان ، یکی از دوستان گفت : امشب خشم شب اجرا میشه حواستون باشه ... کلی ذوق کردم ..

بالاخره رسیدیم ... دورتادورمحل اسکان رو آب گرفته بود ، هنوز نمی دونستم کجا آمدیم ،

 

 

 

بیمارستان صحرایی رو یادتون هست ، شما رو نمی دونم ولی من صادقانه می گم ، وقتی وارد شدم وحشت عجیبی وجودم رو پر کرد ، وحشتی که چند لحظه بعد پر شد از کنجکاوی عجیبی که، دوست داشت همه قسمتهای بیمارستان رو ببینه !! نوشته های روی دیواراش رو به خاطر دارید؟؟؟


 

 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, | 12:36 | نویسنده : پلاک |

خیانتی از «بنی‌صدر»

هم‌زمان با ورود ارتش عراق به خاك ما، یك گروه از واحدهای تانك ما هم به فرماندهی افسری جوان پاتك كرد و وارد خاك عراق شد. عراقی‌ها همه فرار كرده بودند. افسر جوان درخواست كمك و پشتیبانی كرده بود، ولی به او گفته بودند، به دستور فرمانده كل قوا، «بنی‌صدر»، باید عقب‌نشینی كنید.

این كار برای او مساوی مرگ بود. افسر اصرار كرده بود، ولی جواب همان بود؛ به‌خاطر همین پشت بی‌سیم، بنی‌صدر را به باد فحش گرفته بود. ولی بالاخره با بدبختی به عقب برگشتند.

در هنگام تخلیه پادگان، مسئولان خواسته بودند طبق قوانین نظامی، مهمات پادگان را منهدم كنند كه شهید «شیرودی» وارد عمل شده بود و جلو‌شان را گرفته بود. ایشان مسئول هلی‌كوپتری پادگان ابوذر بود و ما باهم رفاقت خوبی داشتیم. ایشان گفته بود اگر بخواهید منهدم كنید، من بلند می‌شوم و شما را می‌زنم. آخرش هم راضی‌شان كرده بود كه ما می‌مانیم و اگر دیدیم نمی‌توانیم مقاومت كنیم، خودمان این‌ها را منهدم می‌كنیم. متأسفانه فقط تعداد اندكی نیرو ماندند.

 

 



تاريخ : پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, | 15:2 | نویسنده : همسفر |

این عنوان رو انتخاب کردم چون به محض اینکه روم رو بالا کردم چشمم به نوشته ی روی ستون افتاد

آره امسال برای اولین بار این توفیق رو پیدا کردم. اما هنوز نمیدونم به برکت کدامین وجود و کدامین عمل؛ به هر حال خدا را شکر میکنم

راستش بهونه که باعث شد اینجا بیام و این مطالب رو بنویسم چهره هایی بود که اسفند90 در فتح المبین ، فکه و... دیدم

آره چهره های آشنایی که با کاروان ما بودن، به قول دوستان چهره هایی که تا وقتی اونا رو میدیدیم خیالمون راحت بود که کاروان س و ب هنوز منطقه رو ترک نکرده و هنوز وقت داریم، اما افسوس که همه اون وقتا تموم شد...

میخوام از اینجا بهتون بگم، اینجایی که وقتی نیمه شبا دور هم جمع میشیم از خاطرات راهیان میگیم، اینجایی که حال و هوای معنویش شبیه راهیانه، اینجایی که بچه ها تو مناجات سحریشون از خدا برات کربلا رو میخوان ، اینجایی که...

دیروز ظهر بود که از بلندگوهای اینجا همین آهنگ زمینه وبلاگ داشت پخش میشد و منو به یاد بچه های اتوبوس هشت انداخت، با خودم گفتم:

ای خدا یعنی میشه روزی برسه که دوباره اون چهره های آشنا رو دور هم ببینیم، همینجور که دوباره چهره های همسفرامون یا بهتر بگم بچه های کاروان رو دوباره دیدیم ، یعنی میشه اونجا بین الحرمین باشه...

راستی شنیدم یا بهتر بگم خوندم که یکی از بچه ها بعداز سفر راهیان برات کربلا رو گرفته، شاید اگر نگاه دوم چند روز دیگه ثبت شده بود بهمون خبر میداد که بعضی از همسفران هم برای اولین بار معتکف شدند...

اولین سفر===>>> اولین اعتکاف

شاید هم تو نگاه سوم...

 

(91/3/17 ساعت 11:17 مسجد قائم-دانشگاه س و ب)



تاريخ : چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, | 10:35 | نویسنده : عاشق کربلا |

سلام به همه دوستای خوبم

این روزا حال و هوای دانشگاه ما ( هاتف) خیلی عجیبه ../

نمی دونم چرا دارم این چیزارو می نویسم اما ...

اکثر بچه های اتوبوس 8 ترم آخرشون بوده و دیگه شاید... شاید ، گاهی بیان دانشگاه . همه ی دلخوشیمون شده این وبلاگ... ، چون می دونیم هر جا که باشیم ، اینجا دیگه جمعمون جمع  .

یادش بخیر اسفند 90  ....

بچه ها یادتونه ، همیشه بعد اینکه می خواستیم از فکه ، طلائیه ، شلمچه و... برگردیم علاوه بر اینکه حال و هوامون تازه شده بود ، دلهوره این رو داشتین که اتوبوسمون الان کجاست ؟!؟!؟!؟!؟ و به جای گشتن دنبال اتوبوس ، بیشتر دنبال چهره های آشنا بودیم ؟؟؟!!!

یادتونه توراه برگشت ، چقدر خودمون رو با بهانه های مختلف سرگرم می کردیم تا جالی خالی دوستامون ، که بین راه از ما جدا شده بودن رو احساس نکنیم؟! ،  اما نمی شد و با نگاه کردن به صندلی های خالی حسابی حالمون گرفته می شد ....

برنامه هایی که داخل اتوبوس اجرا می شد رو به یاد دارین ؟؟ البته به  جزء روز آخر...

( خیلی دوست دارم خاطرات اون روزا رو بنویسم اما نمی دونم برای شما هم جالبه که بشنوید یا نه .. اگه دوست داشتید درخدمتم .)

یاعلی

 

 



تاريخ : چهار شنبه 10 خرداد 1391برچسب:, | 10:45 | نویسنده : پلاک |

من که اصلا اهل این ماجراهای راهیان نور و عشق بازی با شهدا نبودم ، حتی میونه زیاد خوبی هم با بسیج نداشتم !


من حاج حسین خرازی نمی شناختم ، فقط اسمش رو روی عکسش که خواهرم قاطی بقیه عکس های شهدا روی دیوار اتاق زده بود دیده بودم ، دیوارای اتاقش پر شده بود از عکس های شهدا گفت عکس این شهید رو هم تو بزن به دیوار اتاقت ، منم گفتم باشه از هیچی که بهتره ! یک سال این عکس با من توی یه اتاق بود و من زیاد بهش توجه نمیکردم !

هدفم از همراه شدن با کاروان راهیان نور یه چیز دیگه بود ، اصلا به عشق یکی دیگه واسه اردو ثبت نام کردم  !

توی طلائیه حس میکردم صاحب اون عکس پا به پا همراهمه ؛ نمیدونستم موضوع چیه تا اینکه جریان عملیات خیبر و دست حاج حسین خرازی رو از راوی شنیدم ، حاجی اونجا از من دلبری کرد تاجایی که کلاً یادم رفت به عشق چی و کی اومدم اردو . همه فکرم شده بود حسین خرازی . تو شلمچه با اون موضوع جاموندنم از اتوبوس ، حاجی بدجوری منو شرمنده کرد آخه وقتی دیدم از اتوبوس جاموندم خیلی ازش گله کردم . 

از اونجا دیگه رفاقت من و حاجی شروع شد ، رفاقت که چه عرض کنم عشق بازی و صفا 

تا همین چند وقت پیش هر وقت کارش داشتم یا دلم براش تنگ میشد میومد پیشم و منم با معرفت و مرامش صفا میکردم ، هر وقت اشتباهی میکردم یه جوری حالیم میکرد و راه رو نشونم میداد ، با این کاراش بدجور دلم و برد و شیفته ی خودش کرد ؛ همین که دید دیونش شدم شروع کرد به ناز کردن ، انگار میخواد بگه از اینجا به بعد تو باید خودت رو نشون بدی و عشق و رفاقتت رو ثابت کنی  !!!

منم که مثل همیشه یه جاهایی پاهام میلغزه ...

اما باز هم توکلتُ علی الله

-------------------------------------------------------------

ولی هنوزم موندم که چی شد که حالا اینجوری شده !!!

 



تاريخ : دو شنبه 8 خرداد 1391برچسب:, | 3:28 | نویسنده : نوکرشهدا |

ما را در آسمان تولا رها کنید

در راه عشق آل پیمبر فدا کنید

کوری چشم دشمن مولای آفتاب

ما را نوکر امام هادی صدا کنید


توهین زشت شاهین نجسی(نجفی) به ائمه اطهار در آلبوم جدیدش به نام "نقی" با پاسخ قاطع همه دوستداران اهل بیت(ع) روبه رو شد و حکم ارتداد وی توسط مراجع تقلید صادر گردید.

هادی نت پاتوق اینترنتی محبان اهل بیت علیهم السلام:http://hadinet.ir

جلسه شب میلاد حضرت زهــــرای اطهر سلام الله علیها.22/2/1391-حاج عبدالرضــــــــاهلالی شادی دل نازنین امام علی النقی صلوات الله علیه و نابودی دشمنان آل الله علیهم السلام صلوات... 


پاسخ زیبای یک خواننده پاپ به بی حرمتی شاهین نجسی به مقدسات


 

و اما کوبنده ترین جواب تا حال حاضر به ملعون ترین و کثیف ترین موجود شاهین نجسی لعنت الله علیه... حتماً حتماً ببینید...

برا دیدنش اینجا را کلیک کنید



تاريخ : جمعه 5 خرداد 1391برچسب:, | 15:48 | نویسنده : عاشق کربلا |

 موقعیت منطقه:

منطقه عمومی جنوب غرب اهواز و غرب رودخانه کارون، در میان چهار‌ مانع طبیعی قرار دارد که به ترتیب از شمال به رودخانه کرخه ، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هورالهویزه و شط‌العرب منتهی می‌شود. زمین این منطقه به لحاظ برخورداری از موانع طبیعی، از چهار سمت به هم پیوسته و به شکل مستطیل می‌باشد که به دلایلی برای هر دو کشور ایران و عراق از نظر استراتژیکی با ارزش است.

 

وضعیت دشمن:

فرماندهی سپاه سوم ارتش عراق تدابیر پدافندی ویژه‌ای در این منطقه به مورد اجراء گذاشته بود؛ نحوه آرایش نیروهای دشمن با توجه به موقعیت زمین، به صورت مثلثی فرضی بود؛ مثلثی که ضلع شرقی آن، به طول حدود ۱۰۰ کیلومتر در امتداد رودخانه کارون، از خرمشهر تا آبادی ملیحان، واقع در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی اهواز قرار داشت؛ ضلع شمالی آن حدود ۶۰ کیلومتر از ملیحان در امتداد کرانه جنوبی رودخانه کرخه کور، هویزه، رودخانه نیسان تا هورالعظیم کشیده شده بود و ضلع بزرگ این مثلث نیز، خط مرزی دو کشور؛ از محل تلاقی رودخانه نیسان با هورالعظیم تا پاسگاه ژاندارمری «حدود» در کرانه نهر خین، به طول ۱۵۰ کیلومتر بود.

تدبیر پدافندی دشمن در ضلع شمالی مثلث که شامل شرق هورالعظیم، ساحل رودخانه‌های نیسان و کرخه و ادامه خط دفاعی در حوالی آبادی ملیحان و به طرف جنوب تا پادگان حمید می‌شد، چنین بود: ایجاد استحکامات فشرده، بهره‌برداری از موانع هورالعظیم و مناطق آب گرفتگی، تهیه قدرت آتش متراکم و انبوه و پیش‌بینی احتیاط‌های قوی برای انهدام رخنه‌های احتمالی؛ با استقرار دست کم دو لشکر تقویت شده ۵ مکانیزه و ۶ زرهی در دشت جفیر.

اساسا، تدبیر پدافندی دشمن در این منطقه مبتنی بر این باور بود که سمت اصلی تهاجم نیروهای ایرانی از جاده اهواز خرمشهر خواهد بود، زیرا بر پایه روش‌های کلاسیک وجود این جاده به عنوان عقبه مطمئن بهترین راه کار شناخته می شد. بنابراین دشمن علاوه بر استقرار دو لشکر تقویت شده ۵ مکانیزه و ۶ زرهی، در دشت جفیر واقع در منطقه جنوب غربی اهواز و جاده استراتژیک اهواز به خرمشهر استحکامات و مواضع بسیاری را با بهره‌برداری از موانع طبیعی ایجاد کرده بود.

باید به این واقعیت مهم اشاره کرد که تدبیر پدافندی فرماندهی ارتش عراق در ضلع شرقی منطقه در امتداد رودخانه کارون باتوجه به ناآگاهی دشمن از سمت اصلی تک نیروهای خودی بسیار ضعیف بود و تنها در برخی از نقاط مواضعی را به وجود آورده و با اتکا به یگان‌های سبک تأمینی و پوششی به احتیاط‌های متحرک و غیرمتحرک بسنده کرده بود.

لشکر ۳ زرهی سپاه سوم ارتش عراق با استقرار در سه محل جداگانه در غرب جاده اهواز خرمشهر وظیفه دفاع را به عهده داشت فاصله نیروهای تأمینی و پوششی دشمن از ساحل غربی رودخانه کارون سبب شد که نیروهای خودی با تدبیر عملیات عبور از رودخانه نیروهای دشمن را غافلگیر کنند.

در ضلع جنوبی دشمن با نیرویی به استعداد ۱۷ گردان در دو سمت شرقی و شمالی شهر اشغالی خرمشهر آرایش گرفته بود تا هرگونه عملیات عبور از رودخانه در تک جبهه‌ای به داخل خرمشهر و یا ورود به این شهر از سمت شمال را مهار کند. ایجاد استحکامات در خرمشهر با تخریب ساختمانها برای جلوگیری از فراهم شدن زمینه مناسب جهت وقوع جنگ شهری و نبرد تن به تن بخش دیگری از تلاش دشمن به منظور حفظ خرمشهر بود.

استعداد سپاه سوم ارتش عراق در این منطقه تا پیش از آغاز عملیات الی بیت‌المقدس چنین بود:

- لشکر ۶ زرهی از جنوب رودخانه کرخه تا شهر اشغالی هویزه

- لشکر ۵ مکانیزه از غرب اهواز تا روستای سید عبود

- لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر

- لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر

- تیپ مستقل ۱۰زرهی یگان در احتیاط نزدیک سپاه سوم در شرق بصره مستقر بود

برابر اسناد قرارگاه مرکزی کربلا در برآورد کلی استعداد دشمن به شرح زیر تخمین زده می‌شد:

نیروی پیاده ۳۶هزار تن؛ نیروی زرهی ۴۱ گردان شامل ۱۴۳۵ دستگاه تانک؛ نیروی مکانیزه ۳۸ گردان شامل ۱۳۳۰ دستگاه نفربر؛ توپخانه ۵۳۰ قبضه توپ.

استعداد و آرایش سپاه سوم نشان می‌دهد که سرفرماندهی دشمن مصمم است با تمام قوا در این منطقه مقاومت کند ضمن اینکه عمق و عرض زمین منطقه و نبودن ناهمواری امتیازی برای نیروهای دشمن به شمار می رفت زیرا با اتکا به یگان‌های زرهی و مکانیزه می‌توانستند در این منطقه به خوبی مانور کنند. با این حال دشمن با برخی از محدودیتها رو به رو بود؛ از جمله اینکه می بایست از سرزمین نسبتا وسیع و عریضی دفاع می کرد در حالی که از نظر نیروی انسانی دچار کمبود بود.

دشمن قوای خود را به تناسب نقاط استراتژیک حیاتی و مهم دشت جفیر و خرمشهر متمرکز کرده و در تدبیر پدافندی خود بیش از همه به حفظ خرمشهر و تأمین شرق بصره اهمیت داده بود.



تاريخ : پنج شنبه 4 خرداد 1391برچسب:, | 18:44 | نویسنده : نوکرشهدا |

 

 

خاطره ای از زبان شهید صیاد شیرازی از فتح خرمشهر :

بیست و چهارمین روز عملیات بود ، ساعت حدود 7 بود كه يك دفعه ديدم شهيد خرازي كه محل استقرارش درست چسبيده بود به خاكريز خرمشهر، با يك هيجاني گفت كه اگر من 700، 800 نفر جور بكنم اجازه مي دهيد بزنم به خرمشهر؟ پيشنهاد كردم صبر كنيد تا بررسي كنيم. كارشناسي كرديم، دور هم نشستيم و بحث كرديم. هيچ كس نظر مثبت نداشت، چون از لحاظ تخصصي جواب نمي داد. منطقي نبود كه اين 700 نفر را همراه با خط از دست بدهيم. آمديم به او بگوييم ستاد قرارگاه كربلا مخالفت كرده، نمي دانيد با چه برخوردي به ما انگيزه داد؛ طوري صحبت مي كرد انگار كه او فرمانده است. ديديم اصلاً نمي توانيم قانعش كنيم. من و سردار رضايي متقاعد شديم كه همين طوري رهايشان كنيم ، ساعت 7/5 شد ديديم باز دادش درآمد. آنها رفتند و بعد با ما تماس گرفتند. گفتيم چه خبر است؟ گفتند: هر چه نگاه مي كنيم عراقي ها دستها را بالا برده اند!

تازه فهميديم منظورش چه بود.

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, | 23:32 | نویسنده : نوکرشهدا |

 عملیات «الی بیت المقدس» از جمله عملیات های موفقیت آمیز هشت سال جنگ تحمیلی است که دستاوردهای بزرگی چون فتح خرمشهر را به دنبال داشت. 

نکته مهم در سازمان رزم نیروهای خودی همکاری نزدیک سپاه و ارتش در این عملیات بود که در طول دوران جنگ نظیر نداشت.

یگان‌های رزمی سپاه که در این عملیات شرکت داشتند عبارت بودند از:

 

تیپ ۱۴ امام حسین، فرمانده: شهید حسین خرازی

تیپ ۳۵ امام سجاد، فرمانده: نبی رودکی
تیپ ۴۳ بیت المقدس، فرمانده:‌ حسین کلاه کج
تیپ ۸ نجف اشرف، فرمانده: شهید احمد کاظمی

 تیپ ۲۱ امام راضا، فرمانده: شهید ولی الله چراغچی

تیپ ۱۷ قم، فرمانده: شهید حسین درویشی

تیپ ۲۷ محمد رسول الله، فرمانده: شهید احمد متوسلیان 

تیپ ۳۰ زرهی، فرمانده: فتح الله جعفری

تیپ ۳۷ نور، فرمانده: شهید علی هاشمی

تیپ ۴۱ ثارالله، فرمانده: قاسم سلیمانی

تیپ ۲۲ بدر، فرمانده: شهید سیدعبدالرضا موسوی

تیپ ۲۵ کربلا، فرمانده: مرتضی قربانی

تیپ ۴۶ فرج، فرمانده: اسحاق عساکره

تیپ ۳۳ المهدی ، فرمانده: علی فضلی

استعداد هر یگان سپاه بالغ بر ۷ تا ۱۰ گردان نیرو بود. مجموع استعداد نیروهای سپاه تا پیش از شروع عملیات بین ۹۷ گردان پیاده ۲ گردان مکانیزه و ۳ گردان زرهی بود که با آغاز عملیات و ورود سه تیپ پیاده به منطقه آمار گردان‌های پیاده سپاه به ۱۰۰ گردان رسید.

 

یگان‌های نیروی زمینی ارتش که در این عملیات شرکت داشتند عبارت بودند از:

لشکر ۱۶زرهی، فرمانده: سرهنگ سیروس لطفی

لشکر ۲۱ پیاده، فرمانده: سرهنگ حسین حسنی سعدی

لشکر ۹۲ زرهی، فرمانده: شهید سرهنگ مسعود منفردنیاکی و شهید علی صیاد شیرازی

تیپ ۲۳ نوهد، فرمانده: سرهنگ محمد محمدی

تیپ ۳۷ زرهی، فرمانده: سرهنگ مجید صارمی

تیپ ۵۵ هوابرد، فرمانده: سرهنگ کریم عبادت

تیپ ۵۸ ذوالفقار، فرمانده: سرهنگ یعقوب علی یاری

تیپ ۳ پیاده از لشکر ۷۷، فرمانده: سرهنگ اسلوبی

مجموع استعداد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بالغ بر ۶۱ گردان زرهی و مکانیزه و گردان پیاده بود که با ۲۹ گردان توپخانه صحرایی و ۵ گردان مهندسی رزمی و ۱ گردان پل و ۴ گروه هوانیروز پشتیبانی می‌شد.

 



تاريخ : چهار شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, | 22:42 | نویسنده : نوکرشهدا |

با درود به روان پاک شهدای آزادسازی خرمشهر وطلب سلامت وسعادت برای منتظران پیوستن به دوستان سبقت گرفته در رسیدن به قرب یار



تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, | 18:10 | نویسنده : کمیل |

... و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .     

 اشك از دیدگان همه جاری است، غم درچهره‌ها موج می‌زند، دیگر مردم مجبور بودند شهر را ترك كنند، كودكان بهانه پدر را می‌گیرند و مادران قرآن به دست به دنبال بدرقه فرزندان غیورشان شهر را ترك می‌كنند.

ماندن جایز نیست و این تنها باری است كه مجبور به عقب نشینی بودیم و آن هم به خاطر این كه ناموسمان به خطر نیافتد.

‪۴۰روز مقاومت ودر پی آن به شهادت رسیدن شمار زیادی از مردم بی‌دفاع در زیر شدیدترین حملات دشمن سرانجام در روز چهارم آبان‌ماه سال‪۵۹مجبور به عقب نشینی شدیم، شهر با همه‌ی امیدهایش به تصرف ناپاكان درآمد.

شهرغارت شد، چاه‌ها خشكید، سبزه‌ها سوزانده و نخل‌ها سر بریده شدند.

آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه ...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, | 16:19 | نویسنده : عاشق کربلا |

تو هیچی نیستی ..

شهید زین الدین در میان بسیجی ها از محبوبیت عجیبی برخوردار بود . بچه ها وقتی او را در کنار خود می دیدند انگار از خوشحالی می خواستند بال درآورند گاه با شور و هلهله دنبالش می دویدند . دست بلند می کردند و شعار می دادند " فرمانده آزاده آماده ایم آماده ...

دوستی می کفت : یک بار پس از چنین قضایایی که آقا مهدی به سختی توانست خودش را از چنگ بچه های بسیجی خلاص کند با چشمانی اشک آلود نشسته بود به تأدیب نفس....

با تشر به خود می گفت : مهدی خیال نکنی کسی شده ای که اینها اینقدر بهت اهمیت می دهند ، تو هیچ نیستی . تو خاک پای بسیجیانی ...

همینطور می گفت و آرام آرام می گریست .............

 



تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, | 14:32 | نویسنده : پلاک |

اگر از شهر قم 50 کیلومتر به سمت جنوب غربی استان حرکت کنیم به روستایی خواهیم رسید که امروز کمتر کسی نه تنها در ایران بلکه در جهان وجود دارد که اسم آن به گوشش نرسیده و این شهرت را باید به خاطر شهیدانش دانست.

چند سالی است که به دلیل احداث یک سایت هسته‌ای در اطراف قم و انتخاب اسم فردو برای آن، این اسم شهرت جهانی یافته که  رسانه‌های بیگانه نیز گزارش‌هایی از این منطقه تهیه و پخش کرده‌اند.

فردو بیشترین شهید را در بین روستاهای ایران تقدیم انقلاب کرده است

البته سایت هسته‌ای جدید ایران در شمال قم قرار دارد و با توجه به اینکه روستای فردو در جنوب استان واقع است این نامگذاری به دلیل قرابت جغرافیایی نیست بلکه حرکتی نمادین به منظور تجلیل از مقام شهدای جنگ تحمیلی است، زیرا روستای فردو در بین روستاهای ایران بیشتر شهید در طول هشت سال دفاع مقدس را تقدیم انقلاب کرده است.

روستای فردو از اولین روستاهایی بود که اهالی آن در‌‌ همان سال‌های ابتدای انقلاب که امام راحل دستور ایجاد پایگاه‌های بسیج داده بودند، نسبت به راه اندازی پایگاه بسیج مبادرت کرده و در اعزام رزمندگان به مناطق مختلف عملیاتی نیز از همین پایگاه و به فرماندهی سردار شهید جعفر حیدریان صورت می‌گرفت.

حضور 200 نفر از رزمندگان این روستای کوچک در منطقه عملیاتی تپه چشمه دزفول و نیز شرکت در عملیات‌هایی همچون آزاد سازی بستان، ‌شکست حصر آبادان و نیز عملیات فتح المبین و آزاد سازی خرمشهر بخشی از دلاوری‌های رزمندگان این خطه است.

108 شهید، 500 رزمنده، ‌ 250 جانباز و پنج آزاده در فردو...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, | 16:44 | نویسنده : بی نشان 1 |

از امام صادق (ع) از پدرانشان نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری

 

است تا آدمی در راه خدا کشته شود، هر گاه در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن، نیکی وجود ندارد .

(الکافی: ج 2 ، ص 348)

 

 



تاريخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:, | 8:24 | نویسنده : همسفر |
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 20 صفحه بعد