A0:  اتوبوس راهیان(فائزون8)-بخدا این وبلاگ هدیه شهدا است

 

سلام به همه دوستان امیدوارم سال نو خوبی داشته باشید

شرمند تونیم شهدا"، قافیه شد تو شعر ما 

ردیف شعرمون همش" "چی‌کار کردیم بعد شما؟!"  

هرچی شما خاکی بودین، ساده و افلاکی بودین 

دادیم شمارو بِکِشَن، با قُپِّه‌ها، درجه‌ها 

کوچیک بودیدم، حقیر بودیم، دادیم بزرگتون کنن 

عکساتونو چاپ بزنن، رو پسترا و بنرا 

این چاه اگه آبم داره، واسه‌ی ما خوب نون داره 

چوب حراجتون زدیم، تو میدونا، خیابونا 

آی خونه‌دار و بچه‌دار، زنبیل و بردار و بیار 

پلاک و استخوان داریم، تحفه‌ی راه کربلا 
 
پلاک و استخوان داریم، یک عالمه جوون داریم 
 
شهری تو آسمون داریم، پاشین بیاین دُکّونِ ما 
 
 گردنمون که کج میشه، غرورمون فلج میشه 
 
کی می‌دونه راست یا دروغ؟ شرمنده تونیم شهدا 
 
گاهی یک‌سال آزگار، سراغتون نمی‌آییم 
 
گاهی می‌گیم مارش بزنن، با تاج گل می‌یایم ادا 
 
چندوقت یکبار لباستون، تو تنمون زار می‌زنه 
 
وبال چفیتون می ‌شیم، همایشا، نمایشا 
 
جنگل مولایی شده، شهرمون از دوز و دغل 
 
هرکی به فکر خودشه، سواره‌ها، پیاده‌ها 
 
چی‌کار کردیم بعد شما؟، به عقل جِنَّم نمی[آ]مد! 
 
سکه زدیم به نامتون، اما تو بازار رِبا 
 
خلوص نیت نداریم، ما حاج همت نداریم 
 
همش داریم بیرون می‌دیم، فوق لیسانس و دکترا 
 
دکترامو می‌گن شما، بچه‌رو دِپرس می‌کنید 
 
دادیم که حذفتون کنن، از قصه‌ها، سانسورچیا 
 
بچه‌هامون بچه‌هاتون، بنگی شدن، رنگی شدن 
 
رومی شدن زنگی شدن، شرمنده‌ایم رومون سیا 
 
من چی‌بگم آخر شعر، جون و دلم آتیش گرفت 
 
شهید کشی بسه دیگه، جون امام وشهدا
 
 
در آرزوی نور خدا زندگی کنیم
 
 بی شیله پیله با شهدا زندگی کنیم
 
 مایی که ادعای (شلمچه دوستی) داریم
باید به عشق آن شهدا زندگی کنیم

 

 



تاريخ : پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, | 19:22 | نویسنده : الهه |

قصه دل

قصه میگویم برای اهل دل / تا نگردم نزد مولایم خجل / بازهم یکی بود و یکی نبود / بازهم زیر همین چرخ

 کبود / مادری خسته دل و رنجیده / داغ فرزند شهیدش دیده / آمده کنار قبر پسرش / عقده وا کرده برای

 جگرش / پسرم! تا که شهیدان بودند / آسمان آبی بود / مهربانی و صفا بود و امید / همه چون آینه باهم

 یکرنگ / سینه ها بوی محبت میداد / خاک هم بوی شهادت میداد / چشم ها پایین بود / حرف یکرنگی

 بود / ظاهرو باطن افراد بهم فرق نداشت / همه خانم ها زیر چادر بودند / صحبت از تقوا بود / همه جا زیبا

 بود / خسته ام زین همه تزویر و ریا / خسته ام از همه مردم شهر / تو دعاکن که بمیرم پسرم / همه بر

 زخم من انگار نمک میپاشند / نام های شهدا را زاماکن همه برمیدارند / چه بگویم دل خونی دارم / گله

 دارم، گله از بعضی ها / به خدا سخت زمینی شده اند / فکر کارند و پی پست و مقام اند همه / فکر

 اندوختن ثروت و مالند همه / فکر باغی در شهر، فکر ویلا و زمین ، وقتشان پرکرده / خط کج گشته هنر /

 بی هنرها همگی خوب و هنرمند شدند / کج روی محبوب است / در مجالس و سخرانی ها ، تکیه و

 هیئت ها / جای زیبای شهیدان خالیست / یا اگر هست از آن بوی ریا می آید / پسرم کو دعاهای کمیل

 در همه جا / کو دعاهای توسل که به عکس شهدا تزیین بود / آه ای مردم شهر که چنین در دل خود

 غوطه ورید / نکند پا بگذارید به خون شهدا / دل فرزند شهیدی نکند تنگ شود / جان زهرا نپسندید که

 این فاصله فرسنگ شود / خواب غفلت به خدا گوشمان پر کرده /  چشممان را بسته همه در خواب

 خوشیم / همه در فکر تجمل هستیم / فکر روز و شبمان نان شب است / غافل این کوفه پر از آه شده /

 کوچه های تنها، همه پرچاه شده / و همین سید علی، رهبر تنهایی / برسر چاه زمان با دل تنهایش،

 درد دلها دارد / بر سر هر چاهی، اشک ها میبارد / آه ای مردم شهر / آه ای هیئتیان / آه ای سینه زنان /

 آه ای گریه کنان / آه ای دانشجویان / آه ای بسیجیان / آه ای مسئولان / نکند پا بگذاریم به خون شهدا /

 نکند نام شهیدان رود از خاطره ها ...

مادر شهید

 

صلوات یادتون نره

التماس دعا



تاريخ : دو شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, | 11:7 | نویسنده : عاشق کربلا |
لبخندهای خاکی
جنگ با همه خشونتش مثل هر موقعیت دیگری برای خودش طنز داشت. گاهی ناخواسته و به طور اتفاقی جریانی اتفاق می‌افتاد ؛ گاهی نیز افرادی برای دادن روحیه نشاط به رزمندگان به خلق اتفاقات طنز می‌پرداختند. و به قولی اصلاً مگر می‌شود چند نفر دور هم جمع شوند و بساط شوخی و خنده به راه نیفتد؟ خاطراتی كه در ادامه مطلب خواهید خواند در متن جنگ اتفاق افتاده  و خواندنش خالی از لطف نیست


ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, | 11:0 | نویسنده : عاشق کربلا |

براساس وب سايت ستاد مرکزي راهيان نور کشور، حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت شهيد سيدحسين علم الهدي و يارانشان، پيکر ايشان و شهداي حماسه هويزه پيدا شد. ابتدا قرار بود که شهيد علم الهدي در اهواز دفن شود، اما مادر شهيد وصيت نامه ايشان را منتشر کرد که در آن شهيد علم الهدي خواسته بود در همانجايي که شهيد شده دفن شود. با انتشار اين وصيت نامه و اطلاع خانواده هاي شهدايي که همراه شهيد علم الهدي به شهادت رسيده بودند از برنامه تدفين شهيد علم الهدي در هويزه، آن ها هم تمايل پيدا کردند شهدايشان را در کنار فرمانده شان به خاک بسپارند و بدين ترتيب اين محل تبديل شد به گلزار شهداي هويزه، از سال ۶۲ تا ۶۵ جهاد سازندگي بنايي در محل احداث کرد. سال ۷۵ مقام معظم رهبري به اين مکان تشريف بردند و دستورات و رهنمودهايي ارائه فرمودند، با عمل به آن ها اين يادمان گسترش يافت و در حال حاضر يادمان شهداي هويزه سالانه بيش از يک ميليون نفر زائر دارد.



تاريخ : چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, | 10:28 | نویسنده : عاشق کربلا |

شماره

نام عملیات

رمز

منطقه

تاریخ

46

نصر6

یاابا عبدالله

میمك

10/5/66

47

نصر7

یا فاطمة الزهراء

غرب سردشت

14/5/66

48

نصر8

یا محمد بن عبدالله

ماووت عراق

29/8/66

49

نصر 9

یا مولاى متقیان

حاج عمران

1/9/66

50

و الفجر مقدماتى

یا الله یا الله یا الله

فكه چزابه

18/11/61

51

و الفجر1

یا الله یا الله یا الله

شمال غرب فكه

20/1/62

52

و الفجر 2

یا الله یا الله یا الله

حاج عمران

29/4/62

53

و الفجر3

یا الله یا الله یا الله

مهران

7/5/62

54

و الفجر4

یا الله یا الله یا الله

پنجوین

27/7/62

55

و الفجر5

یا زهرا

چنگوله

27/11/62

56

و الفجر6

یا زهرا

چزابه و چیلات

2/12/62

57

و الفجر 7

یا زهرا

چزابه و چیلات

اسفند 1362

58

و الفجر8

یا زهرا

فاو

20/11/64

59

و الفجر9

یا الله یا الله یا الله

شرق چوارته عراق

5/12/64

60

و الفجر10

یا الله یا الله یا الله

حلبچه

25/12/66

 



تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 16:52 | نویسنده : همسفر |

شماره

نام عملیات

رمز

منطقه

تاریخ

31

كربلاى 6

یا فاطمة الزهراء

شمال سومار

23/10/65

32

كربلاى 7

یا مولای‌ متقیان

حاج عمران

12/12/65

33

كربلاى 8

یا صاحب الزمان

شرق بصره

18/1/66

34

كربلاى9

یا مهدى ادركنى

قصر شیرین

20/1/66

35

كربلاى 10

یا صاحب الزمان ادركنى

ماووت عراق

30/1/66

36

محرم

یازینب

شرهانى و زبیدات

10/8/61

37

محمد رسول الله

لا اله الا الله محمد رسول الله

غرب نوسود

12/10/61

38

مسلم بن عقیل

یا ابالفضل العباس

غرب سومار

9/7/61

39

مطلع الفجر

یا مهدى ادركنى

گیلانغرب ، سرپل ذهاب

10/9/60

40

مولاى متقیان

یا على ادركنى

چزابه

1/12/60

41

نصر 1

یاصاحب الزمان

غرب بانه درعراق

25/1/66

42

نصر 2

یاحسین مظلوم

میمك

13/3/66

43

نصر3

 

جنوب دهلران

27/3/66

44

نصر 4

 

سلیمانیه

31/3/66

45

نصر5

یا زهرا

جنوب غربى سردشت

3/4/66

ادامه دارد...



تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 16:51 | نویسنده : همسفر |

شماره

نام عملیات

رمز

منطقه

تاریخ

16

ظفر 7

یا محمد رسول الله

شرق سلیمانیه

23/12/66

17

عاشورا

یا سید الشهداء

شمال فكه

25/5/64

18

فتح 7

یا فاطمة الزهراء

حلبچه

7/4/66

19

فتح 10

یا ابا عبدالله الحسین

شمال اربیل عراق

13/6/66

20

فتح المبین

یا زهرا

غرب دزفول وشوش

1/1/61

21

قدس 1

یا محمد رسول الله

شرق دجله

24/3/64

22

قدس 2

یا محمد رسول الله

هور الهویزه

4/4/64

23

قدس 3

یا امام جعفر صادق

جنوب دهلران

19/4/64

24

قدس 4

محمد رسول الله

هور الهویزه

1/5/64

25

قدس5

یا على بن ابیطالب

غرب الهویزه

16/5/64

26

كربلاى1

یاابالفضل العباس ادركنى

مهران

10/4/65

27

كربلاى2

یا ابا عبدالله الحسین

حاج عمران

10/6/65

28

كربلاى3

حسبنا الله ونعم الوكیل

اسكله نفتى الامیه والبكر

11/6/65

29

كربلاى 4

محمد رسول الله

غرب اروند رود

3/10/65

30

كربلاى5

یا زهرا

شلمچه و شرق بصره

19/10/65

ادامه دارد...



تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 16:47 | نویسنده : همسفر |

شماره

نام عملیات

رمز

منطقه

تاریخ

1

بدر

یا فاطمة الزهرا

شرق دجله

19/12/63

2

بیت المقدس 1

یا على بن ابی طالب

غرب كارون

10/2/61

3

بیت المقدس 2

یا زهرا

شمال سلیمانیه

25/10/66

4

بیت المقدس 3

یا موسى بن جعفر

سلیمانیه

24/12/66

5

بیت المقدس 4

یا ابا عبدالله

دربندیخان

6/1/67

6

بیت المقدس 5

یا ابا عبدالله الحسین

پنجوین

22/1/67

7

بیت المقدس 6

یا امیرالمؤ منین

سلیمانیه

27/2/67

8

بیت المقدس 7

یا ابا عبدالله الحسین

شلمچه

23/3/67

9

تحریر القدس

لبیک یا خمینی

دربندیخان عراق

21/11/62

10

ثار الله

 

قصر شیرین

15/5/61

11

ثامن الائمه

نصر من الله و فتح قریب

شمال آبادان

5/7/6

12

حسین بن على

یا جواد الائمه

میمك

26/6/61

13

خیبر

یارسول الله

هور الهویزه و جزایر مجنون

3/12/62

14

رمضان

یاصاحب الزمان ادركنى

شرق بصره

23/4/61

15

طریق القدس

یا حسین

غرب سوسنگرد و بستان

8/9/60

   

ادامه دارد...



تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 16:35 | نویسنده : همسفر |

 سلام همسفران

امیدوارم سیزده بدر بهتون خوش گذشته باشه ، به منم خوش گذشت

راستشو بخوایید من قبل از تحویل سال همش آرزو میکردم کاش توی مناطق عملیاتی بودم تا سالمو با شهدا شروع کنم غافل از اینکه شهدا همه جا هستند.

در همین فکر بودم که یه لحظه صدای رادیو رو شنیدم ، احساس کردم که این نمیتونه صدای بلندگو یه رادیو باشه. بلند شدم رفتم تو ی حیات صدا از  بلندگو مسجد شهیدان امینی بود.

انگاری بچه های روستا داشتن توی مسجد جمع میشدن تا اونجا سال جدید رو شروع کنند یه لحظه یه حس خوب پیدا کردم وقت تنگ بود و چند دقیقه دیگه بیشتر تا تحویل سال نمونده بود؛ سریع به طرف مسجد شهیدان محمدرضا و غلامرضا امینی حرکت کردم.

انگاری به آرزوم رسیدم و سال جدیدم کنار شهدا شروع میشه.

به محض وارد مسجد شدم چشمم خورد به عکس شهیدان امینی ، منم  رفتم آخر مسجد که نزدیک عکس شهیدان امینی بود نشستم و کلی باهاشون دردو دل کردم.


 

 

شهید غلامرضا 20ساله بود که بعد از دو سال حضور در جبهه با تیر مستقیم در شلمچه به شهادت رسید. شهید غلامرضا مسئول خنثي كردن تك شيميايي دشمن بود.

 

 

شهید محمدرضا هم 20 ساله بود و یک سال بعد از پسر عموش  در حلبچه به شهادت رسید. شهید محمدرضا هم مسئول خنثي كردن تك شيميايي دشمن بود و در همون لحظه بمباران شیمیایی با از خود گذشتگی ماسک ها رو به دیگر رزمندگان رساند و خودش ماسک بهشتی شدن را به چهره زد.

 

 


خیلی وقت بود که گلزار شهدا محل دفنشون  نرفته بودم بهشون گفتم بابا یه کاریش کنید دیگه...

عصرهمون روز(اول عید) بود که یکی بچه ها بهم گفت میای بریم امامزاده سید محمد زیارت و یه سر هم به گلزار شهدا بزنیم، من با خودم گفتم  انگاری این آقایون امینی میخوان حالا حالاها ما رو بازی بدن و فعلا میخوان بفرستنمون پیش دوستاشون  تا  وقت قبلی بگیریم.

خلاصه با دوستم حرکت کردیم و رفتیم زیارت امامزاده و گلزار شهدای روستا که حدود 40 شهید داره اما اونجا کسی چشمش به قبر شهیدان امینی نمیخوره. من هم با دوستاش و همرزماش که...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 6:29 | نویسنده : گمنام |

صبح روز سه‌شنبه 7 بهمن 1365
ادامه‌ی عملیات کربلای 5
سه‌راه مرگ شلمچه
کنار "محسن کردستانی" و "سلیمان ولیان" داخل سنگر کوچک‌شان نشسته بودم. سنگرشان جا برای دراز کشیدن نداشت. محسن پیک دسته بود. جثه‌اش ریز بود، ولی ایمانی قوی داشت. زیر شدیدترین آتش، این طرف و آن طرف می‌دوید و پیام‌ها را می‌رساند. این بار هم دوربینم را همراه آورده بودم. برای این‌که آسیب نبیند، آن را داخل کیسه‌ی پلاستیکی پیچیده بودم و در کیف کوچک کمک‌های اولیه جا داده بودم. محسن گفت:
- حالا که دوربینت رو تا این‌جا آورده‌ای، دو سه تا عکس از ما بگیر.
اصلا به فکرم نرسیده بود. راست می‌گفت. فکر دوربین نبودم. آن را درآوردم و به محسن گفتم:
- ژست بگیر، می‌خوام یه عکس مشدی ازت بگیرم.

kordestani
 

با تبسمی ‌دل‌نشین، در گوشه‌ی سنگر نشست و من عکس گرفتم؛ چهره‌ی خاک‌ گرفته‌ای که خستگی چند روز نبرد مداوم از آن پیدا بود و چشمانی که زودتر از لبانش می‌خندیدند.

.....



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, | 15:8 | نویسنده : همسفر |

اتل متل یه مادر

خیلی چیزا می دونه

از بی مروّتی ها

از بازی زمونه

 

باید فهمیده باشی

چه جوری میشه جنگ کرد

با سیلی جای سرخاب

صورتا رو قشنگ کرد

.....



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, | 14:57 | نویسنده : همسفر |

                                      

 حدود یکسال عکس شهیدان محمد جهان آرا و سپهبد علی صیاد شیرازی و حاج حسین خرازی رو رو دیوار اتاقم میزدن بدون اینکه بشناسمشون فقط اسم شهید صیاد رو چندباری از تلوزیون شنیده بودم تا این که با راهیان نور همراه شدم ، تو طلائیه حس کردم یکی پا به پا باهامه و هوام رو مثل یه رفیق داره ، تو طلائیه وقتی اسم عملیات خیبر و حاج حسین خرازی رو شنیدم ناخود آگاه گریم گرفت و یه جوری شدم ، تو شلمچه تو تاریکی شب دیدم که اتوبوسمون رفت و من جا موندم یه لحظه خشکم زد نمیدونستم بخندم یا گریه کنم همونجا نشستم سجده کردم و خاک خوش عطر شلمچه رو بوسیدم بعد بلند شدم  و آروم گفتم رفیق این رسمش نبود ، مهمون دعوت میکنی و حالشو میگیری! حاج حسین تو طلائیه دلم رو بردی و دست رفاقت بهم دادی حالا هم من کاری ندارم خودت باید یه کاری بکنی، هنوز حرفام تموم نشده دیدم اتوبوس شماره 8 خودمون جلومه ، خلاصه سوار شدم 2-3 کیلومتر جلوتر اتوبوسی که باهاش اومده بودم کنار جاده وایستاده بود انگار برا من واستاده بود چون تا سوار شدم حرکت کرد.

                 

از همونجا با اون کار حاج حسین شدم دربست نوکر شهدا

یه رفیق با مرام و با معرفت به اسم شهید حاج حسین خرازی پیدا کردم که واقعا باهاش حال میکنم ، هرچی بیشتر درموردش تحقیق میکنم و میشناسمش بیشتر باهاش صفا میکنم ، حاج حسین تو همه عکساش یه لبخند دلاورانه رو لبهاش داره که واقعا به آدم انرژی میده.

اگه تا الان رفیق پیدا نکردین بهتون توصیه میکنم حتما هرچه سریعتر حداقل با یه شهید رفیق بشین

شهدا ما رو دوست دارن و همیشه باهامون هستن این مایم که ازشون دوری میکنیم

من این رو تجربه کردم که شهید دست رفاقت و دوستی هیچ کسی رو رد نمیکنه



تاريخ : چهار شنبه 12 فروردين 1391برچسب:, | 1:37 | نویسنده : نوکرشهدا |

شهید گمنام


سلام شهيد ؛ سلام برادر ؛ سلام سفر کرده ؛ سلام گمنام ( من به کي بايد سلام کنم؟)
به رسم هر نامه فکر کنم اول بايد شمارو از حال و هواي خودمون و چيزهايي که به رسم امانت بهمون سپردين و رفتين با خبر کنم ؛ هرچند شما خود گواه تر از مايين .
اينجا خبري نيست جزء اينکه همه سالهاست ادعا ميکنند که شرمنده شما هستند و جالبتر اينکه نميدونم چرا هر روز به اين شرمندگيشون افزوده ميشه به جاي اينکه کمترش کنند و هي نخواند اين جمله تکراري رو بگن.
اينجا خبري نيست جز اينکه.....



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 21:46 | نویسنده : گمنام |


سلام بر تو ای شلمچه، ای مشهد شهیدان پس از مدتها باز سعادت یافتم تا بار دیگر روح سرخ تو را ببینم آن خاکریزهای سرگونه، آبگرفتگی عظیمی که همچو دریا بود. شلمچه آمده ایم تا از آب پاک آغشته به خون شهیدانت وضو سازیم و بر خاک مطهرت نماز گذاریم.
هنگامی که سر بر خاک تو می گذاریم به یاد سروهایی می افتیم که بی جان به روی گوشه و کناره خاکریزهایت تکیه داده بودند.
هنوز صدای طنین بچه ها به گوشمان می رسد که خاطرات شیرین آن ذهنمان را جاودانه می کند..... یاد بچه هایی که بر روی خاکریزهایت مردانه جنگیدند و مظلومانه و گمنام شهد شیرین شهادت را نوشیدن.

ــــــــــــــــــــــــــــ

خاطراتی از شهید تفحص شهید سعید شاهدی



تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 20:36 | نویسنده : همسفر |

چه کنم دیگه؟ منم دلم خوشه به این یه مشت خاک. چقدر خوب شد این خاکها رو آوردم.

خاک نیست تربته، اون روز که...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:, | 20:20 | نویسنده : همسفر |
صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 20 صفحه بعد